قدیمی ها -
مجتبی نظری، فرهاد لارنگی، علی رجبی و آرش فکور: همیشه سعی ما بر آن بوده که خاطرات
بزرگان موسیقی و سینمای ایران را برای لحظه ای در مجله اینترنتی «قدیمی ها» زنده سازیم،
با هنرمندان سال های پر خاطره بنشینیم و با آنها به دور از غرور و فخر فروشی به صحبت
بپردازیم و آنها برایمان از روزگار سپری شده بر تحولات هنری، دوران طلایی هنر ایران
بگویند و دید ما را نسبت به گذشته بازتر و گسترده تر کنند. این بار «پریچهر پاکان»
ما را مهمان سخنان پر محبت خود می کند و از خاطراتش با زنده یاد رضا فاضلی که سبب ورود
او به سینما شد، می گوید. پریچهر تنها در دو فیلم «مغربی» و «مصطفی لره» در دهه 50
حضور یافت و مدتی علاوه بر سینما در تبلیغات تلویزیونی فعال بود، ولی بعد از 5 سال
به دلایلی که بر آن تا حدودی در این گفتگو اشاره دارد، از هنر صدا و تصویر، جدایی جست.
در ادامه گفتگوی اختصاصی قدیمی ها را با پریچهر پاکان می خوانید...
بیوگرافی خودتان
را بگویید؟
من در خانواده
ای متولد شدم که پدرم نظامی بود، 3 خواهر و 2 برادر بودیم. 8 ساله بودم که به تهران
آمدیم و در محله «سه راه سیروس» به طرف سرچشمه سکونت داشتیم، با نازی افشار و شهره
هم محله ای بودم. دبستانم در همان محله بود، ولی دبیرستان نسبتا دور و در دروازه شمیران
تهران قرار داشت. من در سنی کم ازدواج کردم و تحصیلاتم نیمه تمام ماند و بعد از دو
سال طلاق گرفتم. بعد از جدایی به دبیرستان های شبانه منطقه بهارستان رفتم و تحصیلاتم
را ادامه دادم تا مدرک دانشگاهی گرفتم.
ابتدا سینما
از طریق چه کسی به شما پیشنهاد شد؟
یادم هست در
سن 20 سالگی به دبیرستان شبانه می رفتم، در آن موقع فردی به نام آقای علی پور که عکاس
بود، به من گفت: می آیی، فیلم بازی کنی؟ او ابتدا یک سری عکس با چادر از من گرفت، قرار
بود برای تست بازیگری، پیش آقای نصرت کریمی، برای فیلم «محلل» به استودیو «میثاقیه»
برویم. قبل از رفتن به استودیو «میثاقیه» به آرایشگاه رفتم، ولی متاسفانه آرایشگاه
موی مرا طوری طراحی کرد که نوع آرایش، سن مرا زیاد نشان داد. در ضمن آن زمان من از
هنرپیشه ای به نام «نگار» کوچکتر بودم. وقتی با آن آرایش به استودیو «میثاقیه» رفتیم،
نصرت کریمی گفت: ایشان از نظر چهره کوچک است، نمی تواند نقش همسرم را بازی کند و از
طرفی بزرگ است، نمی تواند نقش دخترم را به او بدهیم. بعد از آن یک سری نقش ها پیشنهاد
شد، ولی چون محیطش مناسب نبود، نپذیرفتم.
دیدگاه و نظر
خانواده شما نسبت به بازیگری شما چه بود؟
پدرم از نظامی
های متعصب زمان خودش بود. من مدتی در مطب دکتری، که جز دکتران دربار بود، کار می کردم.
در این مطب، پیرمردی آبدارچی بود، به ایشان گفتم: آیا قبول می کنید به جای پدرم در
استودیو امضا کنید؟ بلاخره با او به استودیو رفتیم، ولی متاسفانه به دلایلی به بازیگری
منجر نشد.
آشنایی شما
با زنده یاد رضا فاضلی چگونه رقم خورد؟
روزی از طریق
یکی از دوستان با زنده یاد رضا فاضلی آشنا شدم. ابتدا برای کار به استودیو «مهتاب فیلم»
رفتم و برای بازی در فیلم «مغربی» با زنده یاد رضا فاضلی صحبت کردم. یادم هست، روزی
سر صحنه فیلم «مغربی» بعد از بازی، چنگیز جلیلوند (دوبلور فیلم) گفت: اولین بازی شما
بود؟ خیلی خوب بازی کردید. ناگهان زنده یاد رضا فاضلی به من گفت: به همین دلیل در فیلم
بعدی، نقش اول را بازی می کنید و با شما کار می کنیم. از این بابت بسیار خوشحال شدم،
انگار دنیا را به من دادند. بلاخره فیلم «مصطفی لره» را با زنده یادان رضافاضلی، یدالله
شیراندامی، پروین ملکوتی، فرهاد حمیدی و شهروز رامتین کار کردم. من توسط زنده یاد رضا
فاضلی، وارد سینما شدم.
آیا زنده یاد
رضا فاضلی، شما را برای ادامه فعالیت در سینما یاری می کرد؟
بله، آن موقع
محیط سینما مشکلاتی داشت، به همین دلیل زنده یاد رضا فاضلی می گفت: هر موقعی می خواهی
قراردادی در سینما ببندی، بگذار بقیه بدانند، من با شما کار کردم و با شما آشنا هستم.
در اصل منظور زنده یاد فاضلی این بود که من، کارهای قراردادم را به او بسپارم. مثلا
وقتی کسی با من در مورد قرارداد فیلمی صحبت می کرد، من بلافاصله می گفتم: اجازه بدهید
با آقای فاضلی مشورت کنم. فاضلی در مورد قراردادهایم با افراد دیگر صحبت ها و سوالاتی
را پیش می آورد که من اصلا از آنها اطلاعی نداشتم، مثلا برای سریال «گل مریم» به آقای
معدنیان می گفت: آیا شما این کار را به صورت ویدئو ضبط می کنید یا فیلم می گیرید؟ در
حقیقت من تا آن زمان به این موضوعات دقتی نداشتم، ولی زنده یاد فاضلی بر این موارد
بسیار دقیق بود.
چه تبلیغاتی
را برای تلویزیون بازی کردید؟
چند تبلیغ
تلویزیونی مربوط به جوراب «کایزر» و آدامس «خروس نشان» را بازی کردم.
چه خاطره ای
از دوران فعالیت سینمایی خود دارید؟
یادم هست قرار
بود، مهدی معدنیان سریال «گل مریم» بسازد، به من گفت: اشکالی ندارد از شما تست بگیریم.
چون من تا آن موقع دو فیلم «مغربی» و «مصطفی لره» را بازی کرده بودم. گفتم: خیر. یادم
هست وقتی آن قسمتی که در تست اجرا کردم و خیلی با احساس گفتم: یا امام رضا. هنرپیشه
های زن که در استودیو حاضر بودند، از این بازی من به گریه افتادند! چون بازی ام بسیار،
طبیعی اجرا شد.
چه خاطره ای
از فیلم «مصطفی لره» در ذهن دارید؟
در قسمتی از
این فیلم، شهروز رامتین و زنده یاد فرهاد حمیدی مرا دنبال می کنند و من پا به فرار
می گذارم، در نهایت به زمین می خورم و پاهایم آسیب می بینبد. سکانسی دیگری که در اتاقک
ها بود، زنده یاد فرهاد حمیدی مرا کول می کند و اینقدر در نقش خود فرو می رود که ناگهان،
سرم را به در و پنجرهای این صحنه می زند (با خنده) و من از درد بسیار، این صحنه را
طبیعی بازی می کند و به طور پیوسته به سر و صورت و پاهایم می زنم. یادش بخیر، هر شب
بعد از فیلمبرداری زنده یاد رضا فاضلی ما را به آتشگاهی در اهواز می برد و در آن جا
کولی ها برنامه های مختلفی برای ما اجرا می کردند. زنده یاد رضا فاضلی برایم بسیار،
آقایی کرد.
چه کسی جای
شما و زنده یاد رضا فاضلی صحبت می کرد؟
به جای من،
خانم شهلا ناظریان و به جای زنده یاد رضا فاضلی، ایرج ناظریان صحبت می کردند.
آیا بعد از
انقلاب با زنده یاد رضا فاضلی در ارتباط بودید؟
بله، کم و
بیش در تماس بودم و او همیشه در مورد اعتیاد جوانان در داخل ایران از من سوال می کرد
و از این موضوع بسیار ناراحت بود. بارها از من خواست که به آمریکا بروم و او را ببینم.
سینمای گذشته
را چگونه ارزیابی می کنید؟
در سینمای
گذشته به آن صورت که فساد و ابتذال، سینمای امروز ایران را گرفته، وجود نداشت و اینقدر
که می گویند: سینمای قبل از انقلاب مبتذل است، به این گونه نبود. با این که مشکلات
و ضعف هایی داشت.
هنگامی که
فیلم شما اکران شد، خانواده شما چه واکنشی نشان دادند؟
زمانی که وارد
سینما شدم، پدرم در قید حیات نبود، ولی مادرم بسیار مشوق من در سینما بود. یادش
بخیر، هنگامی که فیلم «مصطفی لره» اکران شد، برای دیدن فیلم مادرم را به سینما بردم.
چرا با وجود
این که برای رادیو پذیرفته شدید، از ورود به رادیو ممانعت کردید؟
برای رادیو
تست دادم و قبول شدم، زنده یاد هوشنگ مستوفی مرا برای کار در رادیو «ملی» قبول کردند.
زمانی که پاکت استخدام رادیو در دستم بود، یکی از دوستان گفت: می خواهی در رادیو استخدام
بشوی؟ گفتم: بله. گفت: اینقدر محیط رادیو بد است و محیط خوبی ندارد. او اینقدر به من،
موج منفی داد که قبلا از این که به میدان ارگ برسم، پاکت استخدام رادیو را پاره کردم.
حالا که یادم می آید، افسوس می خورم که چقدر برای این کارها تلاش کردم، چون وارد شدن
به رادیو، بسیار مشکل بود.
بعد از بازی
در فیلم «مغربی» و «مصطفی لره» چه فیلم هایی به شما پیشنهاد شد؟
به دلایلی
بعد از بازی در دو فیلم «مغربی» و «مصطفی لره» قراردادهای بعدی، مثل بازی در فیلم
«گوزن ها» و... را لغو کردم. البته لغو قراردادها نیز مشکلاتی را به دنبال داشت، ولی
از طرف «تینا فیلم» به مدیریت زنده یاد رضا شیبانی این کارها با یک تلفن برطرف می شد.
من از طرفی دیگر نمی خواستم، فیلم بازی کنم و از این بابت بسیار پشمان شدم.
در خانواده
شما چه کسانی دیگری در فعالیت هنری بودند؟
برادرم، رضا
پاکان جز عوامل و کادر پشت صحنه فیلم های سینما ایران بود و در مجله جوانان آن زمان
از او زیاد مطلب نوشته می شد. پسرم، کیا در فیلمی به نام «با عشق مردن» با حضور سعید
راد، منوچهر والی زاده، حسین عرفانی و زنده یاد فرشته جنابی بازی کرد. زمانی که پسرم
(کیا) برای تست به «تینا فیلم» آمد، در حدود 60 بچه برای این فیلم تست می دادند. در
این میان پدری، بچه اش را دعوا می کند و کتک می زد. پدر به بچه اش می گفت: چرا نمی
توانی، این تیکه نقش را قشنگ بازی بکنی؟. پسرم (کیا) که سنش در حدود 3 سال بود، از
این حرکت پدر نسبت به پسر، ناراحت می شد و به آن بچه، چگونگی ایفای نقش را توضیح می
داد، همان موقع اکبر صادقی او را برای بازی در این فیلم انتخاب کرد. تا به امروز هر
چه دنبال فیلم «با عشق مردن» با بازی پسرم گشتیم، نتوانستیم پیدا کنیم.
علت کم کاری
شما در سینما چه بود؟
علت کم کاری
من در سینما، یک مزاحم در زندگی من بود و مدتی از این کار دل زده شده بودم، ولی اگر
زنده یاد رضا فاضلی به من دوباره نقشی را پیشنهاد می کرد، حتما قبول می کردم. من در
حدود 5 سال از عمر و جوانی خودم را در این کار گذاشتم. با گذشت این همه سال هنوز مردم
بسیار در فیس بوک به من محبت دارند و در مورد این دو فیلم با من صحبت می کنند.
بعد از انقلاب
زندگی شما چگونه سپری شد؟
در ایران انقلاب
شد و من به دلیل بازی در این دو فیلم، هیچ وقت ممنوع الکار نشدم. در سال 1365 پسرم
13 ساله بود، ولی چون قد بلندی داشت او را می خواستند به سربازی ببرند، ولی من او را
به خارج فرستادم، از طرفی مدتی مشکلی برای خانواده ام پیش آمد، به همین دلیل نتوانستم
به خارج از کشور بروم. بلاخره با پسرم از راه ترکیه از ایران خارج شدم و تمامی املاکم
را در ایران فروختم.
آیا برای بازی
در فیلم ها مشکلی داشتید؟
خیر، من هیچی
مشکلی برای بازی ها در این دو فیلم نداشتم و خاطرات خوبی دارم. در ضمن فیلم «مصطفی
لره» با وجود این که فیلمنامه اش مربوط به فردی که در لرستان زندگی می کرد، بود، ولی
در اهواز فیلمبرداری شد و قسمتی از صحنه با حضور شهروز رامتین و فرهاد حمیدی در قلعه
سنگی، جاده ساوه فیلمبرداری گردید.
نظرتان در
مورد رضا فاصلی، منوچهر وثوق و شهناز تهرانی بگویید؟
می توانم بگویم،
درجه یک بودند و برای من اخلاق آن ها بسیار مهم بود.
چه کسانی در
بعد از انقلاب به شما پیشنهاد بازی مجدد در سینما را دادند؟
در بعد از
انقلاب، برادران بانکی که عکاس سینما بودند، چند کار به من پیشنهاد دادند، ولی به دلیل
تیپ خاصی که می خواستند، من پذیرفته نشدم.
این روزها
با کدام از هنرمندان قدیمی در ارتباط هستید؟
با شهناز تهرانی
که با او در فیلم «مغربی» بازی کردم، این روزها از طریق فیس بوک در تماس هستم. او فیلم
های بسیاری بازی کرده و در کارش تا به امروز خیلی حرفه ای رفتار کرده است. من با سیمین
غفاری هنرپیشه قبل از انقلاب آشنایی و دوستی داشتم و با او به استخر می رفتیم، ولی
زمانی با او در فیس بوک آشنا شدم، او مرا نشناخت ولی بعد از این همه مدت، دارد آشنایی
های گذشته بازسازی می شود. با شورانگیز طباطبایی نیز در تماس هستم و همیشه ایشان نسبت
به من لطف دارند.
سینمای امروز
ایران را دنبال می کنید؟ کدام بازیگران زن سینمای ایران را می پسندید؟
من برای دیدن
فیلم ها این روزها به سینما نمی روم، ولی فیلم ها را از طریق شبکه ها یا رسانه های
مختلف دنبال می کنم. لیلا حاتمی در سینما بعد از انقلاب، آفرین عبیسی را در سینمای
قبل از انقلاب بسیار دوست دارم. در ضمن شورانگیز طباطبایی، گلی زنگنه، نوش آفرین، ژیلا
شاهانی و شیوا موسوی را بسیار دوست دارم و آن ها جزء دوستان نزدیک من در سال های قبل
از انقلاب بودند.
چه آرزویی
دارید؟
آرزوی سلامتی
برای همه ایرانیان، خودم، خانواده و دوستانم دارم. امیدوارم تمامی هم وطنانم در آسایش
و آرامش زندگی کنند.
پریچهر پاکان
پریچهر پاکان
پریچهر پاکان
پریچهر پاکان
پریچهر پاکان
مجتبی نظری و پریچهر پاکان
علی رجبی و پریچهر پاکان
آرش فکور و پریچهر پاکان
آرش فکور، پریچهر پاکان، علی رجبی و پریچهر پاکان
۵ نظر:
اپتدا اینکه، یاد رضا فاضلی گرامی.
ایشان در زمره ی کسانی بودند، که فهم و درک داشتند.
رضا فاضلی در زندگی، به پیشرفت مینوی رسید،
چرا که از اپتدا، استعداد بهتر شدن را داشت.
دیگر اینکه، جناب مجتبی خان نظری، برادر خوبم،
گمان میکنم که شما نیز همانند من، متولد شهریور ماه هستید.
(چون شهریوری ها، بسیار بسیار از دیدگاه درونی و روحی، نزدیک بهم هستند)
البته اگر متولد ماه دیگری هستید، بدانید که ماه شما بهترین است،
و همیشه ارادت قلبی به شما دارم.
با آرزوی سلامتی و کامیابیهای روز افزون،
برای گروه با معرفت "قدیمی ها".
بهروز عزیز سلام...
مرسی از شما به خاطر همراهی همیشگی... و ممنون از لطف همیشگی شما...
بله، شهریوری هستم...
موفق باشید
جناب مجتبی خان نظری گرامی،
سپاسگزارم که قابل میدونید و همیشه لطف دارید.
از پاسخ شما ممنونم، بسیار هم خرسندم،
که حدسم درست بوده.
با آرزوی سلامتی و کامیابیهای روز افزون.
Cheraa az Shahrooz Ramtin ham be onvaan Zendeh-yaadan goftand.
Magar Shahrooz Ramtin dar gozashteh ast?
ایرج ازاراک
باسلام خدمت اقامجتبی وخیلی خوشهال شدم وبرای همه هنرمندان مقدیمی هاارزوی سلامتی وشادیدارم .یاعلی
ارسال یک نظر