۲۲ فروردین سالروز
فقدان حسین سرشار هنرمند برجسته موسیقی آوازی کشور است.
صدای سرشار باریتونی
بود که با گرمای شرقی درآمیخته شده بود و این امکان را به آهنگ سازان صحنه ای می داد
که روی صدای باریتون او نیز در آفرینش های خود، حساب کنند.
به گزارش
هنرآنلاین، طنین کم نظیر صدا و حنجره، خیلی زود تکلیف او را در زندگی روشن کرد. لازم
نبود برای کشف استعداد اش کسی را به زحمت بیندازد، مثل تمام آدم های توانا و بااستعداد.
نوجوانی بیش نبود که مربیان اش در هنرستان موسیقی پیش بینى مى کردند که صاحب این
صدا روزى می تواند با نغمه های روح پرور خود، صاحبش را به اوج شهرت و افتخار برساند.
استعداد و توانایی هایش آن قدر بزرگ بود که نیازی به تفرعن و پرستیژی خودساخته نباشد
و با فروتنی و خوش رویی، به گواه همراهان و همکارانش انسانی شریف و آزاده شناخته شود.
صدای او از قابلیت
و جنبه هایی استثنایی برخوردار بود. از آنجا که صدای آوازی مردان بیشتر در محدوده تنور
است. صداهای بم تر یعنی باریتون و باس در می انشان کمتر پیدا می شود و این کمبود دشواری
هایی برای اجراهای اپرایی فراهم می آورد. از آن گذشته باریتون ها و باس های موجود نیز
همه یکسان نیستند. آن ها که رنگ و طنین گرم دارند، کمیاب ترند. صدای حسین سرشار، باریتونی
بود که با گرمای شرقی درآمیخته شده بود و چون تنها باریتون در سازمان اپرای تهران بود،
اجرای بسیاری از اپرا ها به صدای او نیاز داشت. حضور سرشار در سازمان اپرای تهران این
امکان را به آهنگ سازان صحنه ای می داد که روی صدای باریتون او نیز در آفرینش های خود،
حساب کنند. او از جمع هنرمندان موسیقی موسیقی پیشرو ایران بود که توان رقابت با هنرمندان
بین المللی در عرصه موسیقی کلاسیک را داشتند.
استعداد کمیاب
او در موسیقی آوازی راهنمای مسیر سرراست و روشنی برای او رقم زده بود. از سال های آخرین
حیات و مرگ تراژیک اش که بگذریم، بیش از چهل سال فعالیت هنری او را می توان در تقسیم
بندی ساده اما بسیار پرباری خلاصه کرد.
سال های آموزش
موسیقی در ایران و ایتالیا
در آغاز آواز
را در هنرستان عالی موسیقی آموخت و پس از اتمام دورهى هنرستان عالى موسیقى، به توصیهى
اساتید فن براى گذراندن دورهى کنسرواتوار بدون استفاده از بورس تحصیلى که سایر هنرآموزان
دریافت مىکردند عازم ایتالیا شد. پس از ورود به رم، خود را براى کنکور کنسرواتوار
سانتا چى چیلیا، سبیل مقدس آماده کرد و از این کنکور دشوار با موفقیت بیرون آمد. با
این همه، دشواری های مالی، پس از دو سه سال پایداری می رفت کوشش هایش را بی ثمر بگذارد
که موفقیت تازه ای این خطر را از میان برداشت. او در کنکور بین المللى آواز که با
شرکت خوانندگان آمریکایى، روسى، فرانسوى و ایتالیایى در ونیز برگزار شده بود شرکت کرد
و مقام اول را به دست آورد. سرشار توانست با استفاده از جایزه این پیروزی که یک بورس
تحصیلی یک ساله تحصیلات تکمیلی در اپرای ونیز بود.
اجرای مستقل در
ارکستر سمفونیک میلان و دوبلاژ فیلم های سینمایی
حسین سرشار، پس
از موفقیت در ونیز، مدت یکسال در این شهر اقامت کرد و دوره ى عالى را پشت سر گذراند.
در همین زمان رادیوتلویزیون ایتالیا از او دعوت کرد تا کنسرتی با همراهی ارکستر سمفونیک
میلان بدهد. این کنسرت با موفقیت تمام برگزار و از رادیوتلویزیون ایتالیا هم پخش شد.
سرشار در این مدت در چند برنامهى رادیو، تلویزیونى هم شرکت کرد و یکبار هم رسیتالی
در خارج از ایتالیا در انستیتوی آفریقا-آسیای وین اجرا کرد.
همزمان با آخرین
سال های تحصیل او بود که عدهاى از هنرمندان ایرانى در ایتالیا در صدد برآمده بودند
که فیلمهاى ایتالیایى را به فارسى برگردانند و چون از صداى خوب حسین مطلع شده بودند
به سراغش آمدند. سرشار برای تامین هزینه های زندگی و تحصیل در ایتالیا به دوبلاژ فیلم
روی آورد. مرتضی حنانه آهنگساز معروف، که او نیز در ایتالیا به ادامه تحصیل مشغول بود،
استودیویی برای دوبله فیلم های ایتالیایی، به فارسی، بنیاد کرده بود، پس صدای سرشار
به کارش آمد.
نتیجه همکاری
این دو - و چند ایرانی دیگر - رنگ و بوی تازه ای بود که از طریق دوبلاژ به فیلم های
ایتالیایی تزریق می شد و بازار آن ها را در ایران گرم می کرد. می گویند نیمی از توفیق آن فیلم ها در ایران،
مدیون صدای گرم سرشار بوده است. سرشار از همان ابتداى کار یک تن صدای عالى براى هر
یک از پرسوناژهاى مشهور از جمله ویتوریو دسیکا، ویتوریو گاسمن، آلبرتو سوردى، وال تر
کیارى، ایومونتان و چند هنرپیشه دیگر انتخاب کرد. در فیلم هایى که با شرکت این هنرپیشه
ها در ایران نمایش داده شد و موفقیت کسب کرد، صداى حسین سرشار در این موفقیت ها به
طور محسوسى مؤثر بود و این موضوع عملاً نشان داده شد، زیرا چند فیلم از دسیکا و سوردى
که با صداى دیگرى دوبله شده بود شکست خورد.
نقش اول اپراهای
ایتالیایی و اپرای تهران
سرشار دو سه سالی
را پس از پایان تحصیل، به کار در اپراهای رم، ونیز، ناپل و میلان پرداخت. از جمله در
شهر رم نقش اول اپرای کویرینو برداشتی از «آنکه گفت آری آنکه گفت نه» اثر برشت، را
بازی کرد.
در آستانه گشایش
تالار رودکی (۱۳۴۶)، به دعوت دفتر اپرای تهران به ایران بازگشت و ابتدا در رسیتال های
آوازی، روی صحنه و یا در تلویزیون شرکت جست. همچنین در تهران نیز چند کنسرت موسیقی
آوازی برگزار کرد و در کنسرت هایی به رهبری حشمت سنجری و فرهاد مشکوه شرکت داشت.
سرشار نقش اول
اپراهای کوزی فانتوته، دون ژوان موتسارت، کاوالریا روستیکانا اثر ماسکانیو ریگولتو
ایلترا، قدرت سرنوشت و فالستاف اثر وردی و توسکا ی لابوهوم و مادام باترفلای از پوچینی
را برعهده داشت.
او همچنین در
چند کار صحنه ای از موسیقیدانان پیشرو ایرانی شرکت جسته که از مهمترینشان می توان به
اپراهای خسرو و شیرین، سمند و دلاور سهند (بابک خرمدین) و اوراتوریوی سپیده اشاره کرد.
حضور نامش در فهرست خوانندگان، تضمینی برای موفقیت هر اجرای اپرایی محسوب می شد.
نقش آفرینی در
سینما
در سال های پس
از انقلاب که سرشار دیگر فعالیت زیادی در عرصه موسیقی صحنه ای نداشت، از او برای حضور
در فیلم های سینمایی دعوت هاى بسیارى شد ولى او تنها در فیلم های «جعفرخان از فرنگ
برگشته» به کارگردانى على حاتمى، «اجاره نشین ها» به کارگردانى داریوش مهرجویى، «اى
ایران» به کارگردانى ناصر تقوایى، «هامون» به کارگردانى داریوش مهرجویى و «رنو تهران
۲۹» به کارگردانى سیامک شایقی بازی کرد.
درباره اپرای
ایرانی
حسین سرشار در
گفت و گویی در نشریه تماشای آن سال ها در خصوص ضرورت توجه به موسیقی صحنه ای گفته است:
ما نیاز به پیدایش فرهنگ اپرایی داریم. نیازمند مکتبی هستیم که بر روی ادبیات اصیل
و اساطیری ما پایه گذاری شده باشد. ما با در نظر گرفتن فرم موسیقی زمانمان و خواست
های مردم، باید آهنگسازانی داشته باشیم که بتوانند به فرض برای به وجود آوردن اپرایی
از روی شاهنامه فردوسی اثری بپرورانند که همپا و رساننده کامل این کار بزرگ باشد و
برای رسیدن به این پایه از فرهنگ ایرانی خیلی راه داریم.
ایران، فروغ عشق
و...
آخرین کار زنده
یاد حسین سرشار، اجرای توانمندانه و ماهرانه قطعه ایران است. این قطعه که در تیر ماه
سال ۱۳۶۷ در تالار وحدت اجرا گردید، یادآور دلاوری های مردم ایران زمین است.
سرشار در سال
های پیش از مرگ، در بازگشتی به سوی گذشته ها، کوشید قطعاتی کوتاه از آفریده های آهنگسازان
پیشرو ایران را بخواند و ضبط کند. از جمله قطعه «فروغ عشق» را از «حسین دهلوی» که بر
روی شعری ناب از «عطار» نشسته، برگزیده است: «گم شدم در خود، چنان کز خویش ناپیدا شدم
/ شبنمی بودم ز دریا، غرقه در دریا شدم».
حسین سرشار
۲۲ فروردین ماه سال ۱۳۷۵، از خویش ناپیدا شد و به دریای خاطره ها پیوست. پیکر او
۲۵ فروردین ماه ۱۳۷۵ از مقابل تالار وحدت به قطعه هنرمندان بهشت زهرا تشییع شد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر