کتاب شناخت نامه عزت الله انتظامی به کوشش غزاله
سلطانی و با یادداشتی از ژان کلود کریر سینماگر شناخته شده فرانسوی از سوی انتشارات
نشر سخن منتشر شد.
به گزارش بانی فیلم، کتاب شناخت نامه عزت الله
انتظامی قرار است روز جمعه با حضور تعدادی از هنرمندان در هتل همای تهران، رونمایی
شود.
در قسمتی از مقدمه کتاب آمده است:
(همه چیز از مهرماه ۸۶ شروع شد. روزهایی زرد و
نارنجی که برای فیلم «... و آسمان آبی» در خانه قیطریه به سراغ گنجه های کتابخانه او
رفتم. آنجا بسیار چیزها یافتم. این من بودم که تک تک آنها را کشف می کردم، می بوییدم
و پرتاب می شدم به روزگارانی رنگی، دور و رمز آلود.) زمان درازی دست نخورده مانده بودند
و انگار همه ی آن چهل سال منتظر روزی بودند تا دیده شوند، خوانده شوند و زنده. حالا
منِ ۲۳ ساله با شوری عجیب که مزه خاک و کاغذ کاهی می داد همه ی آنها را با چشم هایم
می بلعیدم. او روی صندلیِ آن میزِ گردِ نزدیک کتابخانه نشسته بود و من روی زمین کنار
پایش. کاغذ ها و پوشه ها را در می آوردم، خاکشان را می گرفتم و به دستش می دادم. از
او نگاهی، ذوقی، حرفی و خاطره ای و از من تمنای شنیدن و شنیدن. به مرور زمان، عکس ها
را مرتب کردم؛ عکس های شخصی، تئاتری و سینمایی. روزنامه ها و مجله ها را دانه به دانه
خواندم، بریدم، چسباندم و آرشیو کردم. دست نوشته ها در یک کلاسور، عکس های سینمایی
یک جا، تئاتری ها سویی دیگر، نامه ها، فیلمنامه ها، نمایشنامه ها و... همه را خواندم
و خواندم. غوطه خوردم و باز گشتم. حالا گنجینه ای پیدا کرده بودم که بخشی از آن شد
فیلم مستند «... و آسمان آبی» و بخش دیگرش کتاب «من عزتم بچه ی سنگلج». (روزهای اکران
فیلم اما جای کتاب را خالی دیدم و تلاش کردم اتفاقی که باید و لازم است رقم بخورد.
یادگار هایی از عزت انتظامی برای تماشاگرانش که قدرش را می دانند و با چشم ها و خنده
هایش زندگی ها کرده اند. )
دی ماه ۸۹ کارِ کتاب را آغاز کردیم. عکس ها، روزنامه
ها و هر آنچه بود را به او نشان دادم، از هر کدام خاطره ای گفت که با دوربین ضبط شد.
سپس همه را تایپ کردم. مثل همیشه صبور بود و همراه. بزرگوار بود و نجیب. جمع آوری خاطرات
تا بهار ۹۱ ادامه داشت. سپس انتخاب خاطره ها و مدارک، عکس ها و دست نوشته های مربوط
به هر کدام. ترتیب تاریخی خاطره ها و فصل بندی موضوعی آنها، ویراستاری متن و تحویل
برای حروف چینی و صفحه آرایی. حالا امروز نهم آبان ماه ۹۱ آن اتفاق همانطور که باید رقم خورد.
(دوستان همراه و من، بر آن بودیم کتابی آلبوم
- خاطره تهیه کنیم که خواننده با داشتن، ورق زدن، خواندن و لمس کردنش همان احساس کشفی
را داشته باشد که ما در روزهای نخستین داشتیم. ما با مردی هزار ساله همسفرِ تاریخ،
فرهنگ و هنر این مرز و بوم بودیم و لذت این همراهی تکرار نشدنی را با شما تقسیم کردیم.)
بخشی از یادداشت آقای کریر
عزت انتظامی: یک شمایل
هیچ دستوری برای ستاره شدن و ستاره ماندن وجود
ندارد. باید دارای یک نگاه، یک حضور، جذابتی آنی و چهره ای آشنا، حتی پیش از نخستین
دیدار، بود. باید دارای یک دم، یک حس و تمام ویژگی هایی که لغت «روح» را معنی می کند،
بود. باید دارای «روح» بود،همین. هر بازیگر مهمی، چه بخواهد چه نخواهد، آینه ای است
که ملتی خود را در آن می نگرد و شناسایی می کند، اما آینه ای ماندگار، این آینه ها،
بر خلاف آینه های عادی جاودان هستند، حتی زمانی که ما دیگر در آنها نمی نگریم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر