جدید آنلاین: بیژن ترقی روز
شنبه پنجم اردیبهشت ۱۳۸۸ در هشتاد سالگی درگذشت. او از ترانه سرایان برجسته نسل پس
از بهار و عارف بود.
کمتر کسی را می
توان یافت که ترانه ای از او را نشنیده و یا به یاد نداشته باشد. یکی از ترانه هایی
که سال های ورد زبان ها شده بود...
ترانه گل اومد
بهار اومد بود با صدای پوران:
گل اومد بهار
اومد میرم به صحرا
عاشق صحرائیم
بی نصیب و تنها
دلبر مه پیکر
گردن بلورم
عید اومد بهار
اومد من از تو دورم
ترانه برگ خزان
با صدای مرضیه
گر بیام از این
سفر ای گلعذارم
از سفر طوق طلا
برات میارم
دس بلور، سینه
بلور، گردن بلورم
عید اومد بهار
اومد من از تو دورم
آشیونم را گل
خودرو گرفته
سبزه از هر گوشه
تا زانو گرفته
از چمن ها گر
گذشتی یاد من کن
گرشنیدی سرگذشتی
یاد من کن
تصنیف سازی در
دوره جدید، در دوره مشروطه در ایران آغاز شد. پیش از آن تصنیف سازی به این شکل باب
نبود. ترانه ها از درون زندگی و کار و فعالیت اجتماعی سر بر می داشت و در شهرها شکل
انتقاد سیاسی و اجتماعی به خود می گرفت.
سازندگان تصنیف
ها نیز غالباً ناشناخته بودند. اهمیتی نداشت که شاعران برجسته و مشهور به آن بپردازند.
از زمان مشروطه تصنیف سازی با اهمیت شد و نخستین بار میرزا علی اکبر خان شیدا بدان
پرداخت. بعدها عارف و ملک الشعرای بهار با سروده های انقلابی خود، خون وطن را در رگ
های تصنیف جاری کردند.
از دوران رضاشاه
که موسیقی شکل آموزشی و عمومی به خود گرفت، تصنیف سازی نیز رواج بیشتری یافت. اما در
دوره های بعد، بخصوص پس از تأسیس رادیو در ایران تصنیف سازی به طور قابل ملاحظه ای
گسترش یافت، نام ترانه سرائی به خود گرفت و به صورت حرفه ای در آمد. بیژن ترقی از نخستین
کسانی بود که به صورت حرفه ای به ترانه سرائی روی آورد، و در آن مشهور شد چنانکه شعر
و شاعری وی در سایۀ ترانه سرائی اش گم شد.
بیژن ترقی از
نسل دوم ترانه سرایان ایران بود. بعدها نسل دیگری پرورش یافتند که برای خوانندگانی
مانند گوگوش و ستار و دیگران ترانه ساختند.
از میان ترانه سرایان نسل دوم کسی مشهورتر از ترقی نیست. شاید رحیم معینی کرمانشاهی
به اندازۀ بیژن ترقی به ترانه سرائی شهره باشد. دیگران یا شهرت ترقی را ندارند یا مانند
رهی معیری بیشتر به شاعری شهرت دارند.
کلام ترقی در
ترانه هایش پخته بود، متین بود، وزن ترانه را بالا برد و بدان ارج و قربی درخور بخشید.
حتا زمانی که ابتذال به ترانه و ترانه سرائی راه یافت او وزن کار و متانت کلام خود
را نگه داشت. بیهوده نیست که مهرداد اوستا نوشت: از میان آنهایی که تصنیف را سنگین
می سرایند و ترانه هایشان دارای مفاهیم دلپسند است، بیژن ترقی با چهره ای مشخص و در
صف مقدم قرار دارد. مشهورترین ترانه های او را خوانندگانی مانند مرضیه و دلکش و پس
از آنها پوران و الهه خوانده اند، که در زمان خود وزن و اعتبار زیادی نزد عموم داشتند.
او در ترانه هایش
شیوۀ ویژه ای را باب کرد که محمود خوشنام از آن به جنبۀ روایی یاد می کند. یک حالت
داستان گونه و سرگذشت دادن به یک عنصر نمادین مانند آتشی که از کاروان رفته بر جای
مانده است و یا برگی که باد پائیزی از پایش در افکنده است:
به رهی دیدم برگ
خزان،
پژمرده ز بیداد
زمان،
کز شاخه جدا بود.
بدین سان او وارد
یک داستان عاشقانه در ترانه های خود می شد و حکایتی از جدایی و عشق می ساخت. آتشی ز کاروان به جا مانده، به زمانی که محبت شده
همچون افسانه، می زده شب، چو زمیکده باز آیم، اشک من هویدا شد و... همه همین معماری
داستان گونه را دارند. در معنی و لطف گفتار او همین بس که مرضیه که از خوانندگان برجستۀ
روزگار خود بود، بهترین ترانه های خود را مدیون بیژن ترقی است، و بهار دلنشین اش را
بنان جاودانه کرد.
بیژن ترقی متولد
۱۳۰۸ بود، پدرش کتابفروشی و انتشاراتی داشت و اهل کتاب بود. او از کودکی با کتاب سروکار
یافت و اهل ذوق شد. از ۱۳۳۵ با رادیو ایران همکاری کرد و تا زمان انقلاب این همکاری
ادامه یافت. یکی از دو سه ترانه سرای فعال برنامۀ گلها بود. ترانه «مست مستم ساقیا
دستم بگیر» با صدای اکبر گلپایگانی هم، که غزلی در قالب کلاسیک است، از اوست. در شعر
بیشتر به شعرای کلاسیک گرایش داشت. با امیری فیروزکوهی و مهرداد اوستا و نوذر پرنگ
دمخور بود.
از او آثار چندی
بر جای مانده است. «از پشت دیوار خاطره» نام
کتاب خاطرات اوست که در آن به خاطره های خود در زمینۀ شعر و موسیقی پرداخته
است. نیما، شهریار، پرویز یاحقی، ابوالحسن صبا، رهی معیری و علی تجویدی سهم درخوری
در این خاطرات دارند. «آتش کاروان» در واقع نام دیوان اوست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر