۱۳۹۴ مرداد ۲۹, پنجشنبه

مارتیک: همه عمر با ترانه ها زندگی کرده ام

تازه ترین آلبوم مارتیک این روزها در سراسر جهان، به روی سایت ها و فیس بوک ها رکورد شکسته و از محبوبیت فراوانی برخوردار شده است.
به گزارش جوانان، مارتیک چون همیشه فروتن و آرام به کار خود مشغول است بعد از موفقیت آلبوم، همچنین موفقیت کنسرت بزرگ اش در سابان تیاتر، اینک با پیشنهاداتی خوب روبروست و در صدد تدارک اجرای کنسرت هایی برآمده است.

از مارتیک می پرسیم: آلبوم سایه نشین به قولی دل همه را برده، همه جا شنیده می شود، کوچک و بزرگ آن را زمزمه می کنند. می دانیم که برای این آلبوم خیلی زحمت کشیدی.
می گوید: من طبق عادت همیشگی خود، در زمان تهیه آلبوم، روی تنظیم ها، حتی آهنگ و نوازندگان وسواس دارم.
2 نفر در شروع این آلبوم نقش مهمی داشتند، زویا زاکاریان ترانه سرای پرقدرت و احساس و فرید زلاند آهنگساز صاحب سبک که هر دو از دوستان قدیمی من هستند. من زولاند را بیش از 45 سال است می شناسم، ما با هم در کوچینی آشنا شدیم. این دوستی تا امریکا ادامه یافت. او و دوست نازنین مان از من خواستند یک آلبوم مشترک تهیه کنیم، آلبومی که تهیه اش 12 سال طول کشید که 4 آهنگ از فرید گرفتم، چندین ترانه از زویا، بعد از دوست عزیزم شهیار قنبری آثار قشنگی گرفتم، من شهیار را هم وقتی 15 ساله بودیم از اداره ی اطلاعات بانوان در کنار دریا می شناسم، بعد اثری از محمد صدیری با ترانه ای از هما میرافشار و خلاصه آلبوم بمرور شکل گرفت. در حالیکه همه بزرگان در تهیه آن نقش داشتند و مسلم است که چنین آلبومی به دل همه می نشیند.

مارتیک

هرچه هست این آلبوم خصوصیات تازه ای دارد. همه ترانه ها و آهنگ هایش از همان آغاز بدل می نشیند، البته صدای مخملی خودت و اینکه بقولی این صدا به شنونده آرامش می بخشد، از عوامل موفقیت آن است.
من همه عمر با ترانه ها زندگی کرده ام، با خواندن نفس کشیده ام. من از آن جمله خوانندگانی هستم که به دور از صحنه دق می کنم، ولی یادتان باشد مردم نقش مهمی در موفقیت یک خواننده، حتی در شیوه اجرای آهنگها دارند. چون تشویق آنها، هم صدایی آنها و دیدگاه های مختلف آنها، به من و به همه آنها که خواندن را عاشقانه دنبال می کنند، انرژی می دهد.

همه مارتیک را نه تنها به عنوان یک خواننده خوب و مسلط و هنرمند می شناسند، بلکه شخصیتی مهربان، فروتن و باگذشت، یاری رسان و بدور از حسادت و دشمنی می شناسند.
من همیشه به نکات و رفتار و اخلاق مثبت آدم ها توجه دارم، من اصولا حسادت را نمی شناسم. من کینه ورزی را درک نمی کنم. از ته دلم می خوانم و از ته قلبم با دوستان و همکارانم روبرو می شوم، البته من چنین اخلاقی را کمتر در همکاران خود دیده ام، درست از آن زمانی که در خوانندگی در خارج موفق شدم، خیلی از دوستان دور مرا خط کشیدند، در لحظه روبرو شدن با من، کلی تشویق و تایید و قربانت بروم می گویند، ولی در آن سوی، انگار من وجود ندارم، حتی کارشکنی هایی هم کردند.

باورم نمی شود کسی در مورد مارتیک کارشکنی و نارفیقی بکند.
اول اجازه بده از یک توصیه انسانی دوست هنرمندم آریس بگویم، که آن توصیه ها را بر دیوار اتاقم آویخته ام. اینکه 8 عنصر خرابکار در زندگی آدم ها وجود دارد که اگر در رفع آنها نکوشند، از پای می افتند.
از میان آنها حسادت، نفرت، ترس و طمع درصدر قرار دارد. همین متأسفانه در جمع موزیک هنری ما هم وجود دارد.
من یادم هست وقتی کنسرتو پروداکشن، برای اجرای کنسرت های سراسری و جهانی با هنرمندان قرارداد می بست، هیچکس به سراغ من نیامد، در گوش آنها کرده بودند که مارتیک به اندازه کافی درآمد دارد، نیازی به این قراردادها ندارد، البته من خوشحالم که با آنها قاطی نشدم، چون بعدا دیدم که خیلی ها به دلیل همان قراردادها، اسیر شدند، خانه نشین شدند و حتی چند نفری هم دچار افسردگی شدند.
یا وقتی دوستان هنرمند به بهانه و دلیلی دور هم جمع می شوند، تا کاری بکنند، هیچکس به من زنگ نمی زند، در حیرت می مانم که چرا؟ انگار من وجود ندارم، البته من به دل نمی گیرم. همچنان وقتی دوستان را می بینم، بغل شان می کنم و صورت شان را می بوسم. یادتان باشد من 35 سال است در این شهر زندگی می کنم، ولی نه حق کسی را خوردم، نه نسبت به کسی توطئه چیدم و نه سدی در برابرشان گذاشتم. من قلبم را به روی همه آنها باز کرده ام.

برمی گردم به برنامه ی خودت، اینکه آن شب در سابان تیاتر گل کاشتی، یک برنامه زیبا، منظم، هماهنگ که به عنوان یک کنسرت حرفه ای و موفق ماندگار شد.
آن کنسرت برپایه عشق بنا شد، من تصمیم گرفتم یک رویداد زیبا ارائه بدهم، دیدید که همه نوازندگان و همه دست اندرکاران و مردمی که به تماشا آمده بودند با قلب شان کنار هم بودند، انگار دست در دست هم بودند، آن شب همه عوامل کمک کردند تا از اولین لحظه تا آخرین لحظه، کنسرت زیبا و دلنشین پیش برود. من 15 آهنگ آلبوم جدیدم را برای اولین بار آن شب خواندم و خوشحالم که به دلها نشست.

نکته مهم اینکه وقتی با گوگوش حرف می زدیم، با مهر خاص و تحسین از آلبوم «سایه نشین» می گفت و عقیده داشت از بهترین آلبوم های سال های اخیر است.
گوگوش عزیز که همیشه به من لطف داشته. من گوگوش را امروز و دیروز نمی شناسم، وقتی من 19 ساله بودم، گوگوش که خود نوجوان بود باتفاق پسرش کامبیز به دیدار برنامه من آمده بود، در طی سال ها من شانس رفاقت با گوگوش را داشتم، با او همکاری ها داشتم. گوگوش هنرمندی است که حرف اول را می زند، توانایی او در صحنه و اجرا، خارق العاده است. من 20 سال تشنه شنیدن آهنگ هایش بودم و از روزی که به صحنه بازگشت تا امروز هنوز مردم دست از آهنگ های قدیمی اش نمی کشند ولی گوگوش آلبوم های خوب و پربار دیگری هم دارد و آنها که خوشبختانه موفق بوده است.
مسئله مهم برای ما حمایت مردم است، اینکه آلبوم های ما را بخرند، ما را تشویق کنند، با من مستقیما تماس بگیرند، با کمپانی من تماس با شماره: 0018185674567، همین یاری ها، به ایستادگی ما کمک می کنند.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

منکه عاشق صدای مارتیکم بخصوص ازاجرای ترانه نیلوفر ایشان بسیار لذت می برم!

ناشناس گفت...

صدایی آرامش بخش و به وسعت دریا، مارتیک عزیز پیوسته شاد و سلامت باشی.