قدیمی ها - علی عظیمی نژادان: انوشیروان روحانی
موفق شد که پایان نامه تحصیلی خود را از هنرستان بگیرد. ساز تخصصی او، پیانو است
که امسال او با نمره 19 موفق شد و این نمره، برای انوش جلوه درخشانی دارد. انوشیروان،
پیشرفت و موفقیت خود را مرهون آقایان خالقی و معروفی می داند و می گوید که تشویق و
پشت گرمی این استادان باعث شده که در کار خود، موفق شود. جواد معروفی درباره انوش
گفته است که: بهترین شاگردی است که تا به حال تربیت کرده ام و بهتر از او هم دیگر
نمی توانم، تربیت نمایم.
گفته هایی که نقل شد، برگرفته از مجله موزیک
ایران شماره 2، سال هفتم، منتشر شده در تیرماه 1337 است. درست، زمانی که انوشیروان
روحانی در سن 19 سالگی از هنرستان موسیقی ملی آن زمان فارغ التحصیل می گردد و هنوز
در فضای موسیقی ایران، آنچنان شناخته نشده بود. اما همین خبر کوتاه به خوبی بیانگر
استعداد زیاد و پشتکار او از همان ابتدا است. به هر حال به مناسبت اول مرداد ماه
امسال که هفتاد و ششمین سالگرد تولد این ملودی ساز و نوازنده برجسته پیانوی
کشورمان است، در ادامه، مروری خواهیم داشت بر جنبه هایی از زندگی هنری، آثار و
ایده های این هنرمند ارزنده ایران زمین.
پیشینه
خانوادگی و دوران کودکی:
انوشیروان در اول مرداد 1318 در شهر رشت به
دنیا آمد و تا 3 سالگی به همراه خانواده اش در این شهر اقامت داشت. او نخستین
فرزند خانواده بود که پس از او یک خواهر و 3 برادر دیگر به دنیا آمدند. هر سه
برادر او هم به تبع انوشیروان در نهایت به دنیای موسیقی وارد شدند که نام های آنان
به ترتیب: اردشیر، شهرداد و شهریار بود.
خانواده پدری انوشیروان، از اهالی فرهنگ روزگار
خود بودند. ازجمله پدر بزرگ او ملقب به: «روحانی موید» که اهل قلم بود و چندین
کتاب مختلف هم به رشته نگارش درآورد. اما در عین حال به دلیل اعتقادات مذهبی خاص
آن روزگار چندان تمایل نداشت که فرزندانش به صورت حرفه ای به عرصه هنر، از جمله
موسیقی وارد شوند. به همین دلیل به عنوان مثال از ورود فرزندش رضا روحانی (پدر
انوشیروان) به عرصه موسیقی جلوگیری کرد. با این حال، رضا به دلیل علاقه زیادی که
به این هنر داشت، در کنار تحصیلات عالیه خود، موسیقی را هم کم و بیش دنبال کرد و
با ممارست شخصی خود، با نت نویسی و نوازندگی ویلون اندکی آشنا شد. رضا روحانی
مهندس کشاورزی بود و مدتی هم در دبیرستان های مختلف آن زمان، زبان های آلمانی و
انگلیسی را به دانش آموزان، آموزش می داد. (برگرفته از مصاحبه شفاهی شهرنوش پارسی
پور با روحانی به تاریخ 28 جولای 2013) او در اصل تهرانی بود اما به دلیل ماموریت
شغلی، مدتی را در شهر رشت بسر برد و در همین شهر بود که با همسر آینده اش آشنا شد
و مدتی بعد، این آشنایی به ازدواج منجر گشت. وی از همان ابتدا، با خود عهد کرد که
ناکامی خود را در عرصه موسیقی با تشویق فرزندانش به جدی گرفتن این رشته هنری جبران
نماید، لذا با برنامه ریزی دقیق خود، باعث شد که هریک از فرزندانش به صورت حرفه
ای، موسیقی را دنبال نمایند. انوشیروان روحانی خود، درباره نقش پدرش در گرایش او
به موسیقی می گوید: «از لحظه تولدم تاکنون حتی یک لحظه از موسیقی جدا نبوده ام و
این امر به خاطر تلاش های پدرم بوده است. روزی که به دنیا آمدم، پدر برای تسکین دردی
که مادرم می کشید، پشت دیوار اتاق، ویولون می زد و به این ترتیب، قاعدتا نخستین
صدایی که شنیدم صدای این ساز بود. به نظرم موسیقی از همان زمان در گوش و هوش من
نشست. بعدها وقتی دو سالم بود، یک روز دو تکه چوب
آوردند و یادم دادند که مانند ویولون و آرشه ویولون، آن ها را به دست بگیرم
و تظاهر به نواختن کنم و در همان حال از من عکس گرفتند. در خانه ما، ارگ و
آکاردئون هم بود که پدرم، هر دو را هم می نواخت. در ابتدا هم که نوازندگی پیانو را
در هنرستان آغاز کردم، چون قدرت خرید پیانو را نداشتیم، در خانه با آکاردئون تمرین
می کردم». (بر گرفته از مجله تلاش شماره 63، آبان 1355 در گفت و گو با امیر
اسماعیلی).
به هر حال انوشیروان برای نخستین بار نت نویسی
و نواختن ارگ را زیر نظر پدرش آموزش دید. او از همان ابتدا، علاوه بر نوازندگی،
استعداد ملودی سازی خود را هم نمایان ساخت. به طوری که می توان گفت که نخستین قطعه
ملودیک خود را در سن 6 سالگی تحت عنوان: «تانگوی مامانی» خلق کرد. اما چون تا آن
زمان هنوز به خوبی با نت نویسی آشنا نشده بود، پدرش ترانه کوتاهی بر روی این ملودی
نوشت تا انوشیروان خردسال، آن قطعه را از بر نماید. این ترانه، عبارت بود از:
انوشیروان روحانی
ساخته یک تانگوی مامانی
پدر و مادر انوشیروان
روحانی
افتخار می کنند به
موزیسین ایرانی
انوشیروان روحانی برای نخستین بار در سن 7
سالگی به رادیو وارد شد، آن هم در برنامه قصه گوی شهیر رادیو شادروان صبحی مهتدی. او
در این باره می گوید: «در سن 7 سالگی برای اولین بار به رادیو رفتم. آن وقت مرحوم
صبحی در برنامه های روز جمعه اش ضمن قصه های خوبی که تعریف می کرد، گاهی بچه های
با استعداد را هم معرفی می نمود و در همین برنامه، اولین بار در بی سیم رادیو، نوازندگی
کردم و با پیانو، قطعاتی را که یاد گرفته بودم را زدم، یادم هست، آنقدر کوچک بودم
که مرا بغل کردند و روی صندلی پشت پیانو گذاشتند. (از گفت و گوی روحانی با مجله
تلاش شماره 63) انوشیروان در همین حدود 6-7 سالگی اش همچنین اجراهایی در جامعه
باربد به سرپرستی شادروان اسماعیل مهرتاش هم داشت. در این فضای هنری، مهرتاش
موسیقی و تئاتر به هنرجویان آموزش می داد و بخصوص نمایش های موزیکال، بسیار اجرا
می گشت و احتمال می رود که انوشیروان خردسال مدت کوتاهی در زمره نوازندگان جامعه
باربد بوده باشد و ظاهرا به خاطر استعداد فراوانی که داشت بسیار مورد تشویق مهرتاش
هم قرار می گرفت.
ورود
به هنرستان موسیقی ملی، شاگردی در مکتب جواد معروفی و فارغ التحصیلی از این
هنرستان:
روحانی حدودا از سال 1329 با تشویق پدرش به
هنرستان موسیقی ملی وارد شد و در رشته نوازندگی پیانو تحصیلات خود را آغاز کرد.
هنرستانی که بیش از همه روح الله خالقی در تاسیس و مدیریت آن نقش داشت و ثمره اش
تربیت هنرجویانی حرفه ای در رشته های مختلف موسیقی ایرانی بود. استاد اصلی او در
نوازندگی پیانو، شادروان جواد معروفی بود و همکلاسی های او هم کسانی چون: «افلیا
پرتو»، «مهین زرین پنجه» و «آذر رادگر» بودند که همگی پس از فارغ التحصیل شدن از
هنرستان، روش جواد معروفی را در نوازندگی پیانو به انحای مختلف ادامه دادند. البته
خانم زرین پنجه علاوه بر آموزه های خود نزد استاد معروفی، مدتی هم در کلاس مرتضی
محجوبی، مشق موسیقی کرد. اما در این میان، انوشیروان روحانی، بعد ها بیش از
نوازندگی، انرژی خود را مصروف ملودی سازی کرد که در سطور آینده به آن اشاره خواهیم
نمود. سبک نوازندگی جواد معروفی در کنار شیوه بیانی مشیر همایون شهردار و مرتضی
محجوبی یکی از 3 سبک اصلی نوازندگی پیانوی ایرانی در دوران گذشته بوده است. (البته
شادروان خالقی معتقد بودند که آقای پرویز ایران پور هم دارای سبک متفاوتی در
نواختن پیانوی ایرانی بودند که متاسفانه ایشان پس از مدتی نوازندگی را ادامه
ندادند). البته معروفی بر خلاف این دو هنرمند به تلفیق موسیقی ایرانی با موسیقی
کلاسیک غربی به جد معتقد بود و به همین دلیل اکثر اجراها و ساخته های او سنتزی از
محتوای ایرانی با تکنیک غربی بوده است. چون جواد معروفی علاوه بر تحصیل در کلاس
موسیقی کلنل وزیری، مدتی هم نزد خانم تانیا خاراطیان (معلم روسی الاصل پیانوی
کلاسیک در ایران آن زمان) با بسیاری از ظرایف نوازندگی پیانوی کلاسیک آشنا شده
بود. معروفی در امر آموزش پیانو هم معتقد به استفاده از متد های متعارف غربی بود و
گفته می شود که متد اصلی او در آموزش پیانو، متد فرانسوی کارپنتیه بود. وی همچنین
علاقه خاصی هم به قطعات پیانویی رمانتیک شوپن داشت و ظاهرا بسیاری از اتود ها و
پرلود های این آهنگساز و پیانیست برجسته لهستانی قرن 19 را با شاگردانش تمرین می
کرد. و همین گونه قطعات ساده تر بتهوون، موتسارت و... (اطلاعات مرتبط با شیوه
آموزشی جواد معروفی را خانم افلیا پرتو در اختیار من گذاشتند) در کل جواد معروفی
معتقد بود که تا زمانی که یک هنرجو، نتواند به خوبی بسیاری از قطعات کلاسیک غربی
را با پیانو بنوازد، تمرین قطعات ایرانی با او فایده ای نخواهد داشت و البته از
جمله قطعات ایرانی ای که جواد معروفی با شاگردان پیانوی خود تمرین می کردند، علاوه
بر برخی ساخته های خودش، کار هایی مانند شرقی شماره 2 ساخته روح الله خالقی بود.
معروفی کوشش داشت که علاوه بر استفاده از تکنیک
های متعارف غربی در نوازندگی پیانوی ایرانی (مانند استفاده از آکورد های مختلف
برای دست چپ) تا حد امکان، با همان کوک متعارف پیانو نوازندگی کند، مگر آنکه به
دلیل داشتن ریز پرده ها در یک قطعه، نواختن با کوک عادی امکان پذیر نباشد. حال
آنکه قطعات اجرایی آقای محجوبی اکثرا با تکنیک های متفاوت از شیوه متعارف نوازندگی
پیانو به اجرا در می آمدند. مثلا دست چپ در شیوه نوازندگی ایشان،به جای داشتن نقش
آکورد در حکم «واخون» در موسیقی ایرانی عمل می کرد. چرا که وی تلاش داشت که هرچه
بیشتر صدای ساز پیانو را به صدای سازی ایرانی چون سنتور نزدیک سازد.و می دانیم که
حتی برخی نوازندگان سنتور مانند: «رضا ورزنده» و «منصور صارمی» الگوی سنتور
نوازیشان، سبک نوازندگی پیانوی مرتضی محجوبی بود. به هر حال انوشیروان هم در طول
هشت سالی که در هنرستان موسیقی ملی تحصیل کرد، تحت تاثیر استاد معروفی و خالقی با
بسیاری از رموز و ظرایف موسیقی کلاسیک و ایرانی آشنا شد و هنوز هم تاثیر نوازندگی
و حتی ملودی سازی جواد معروفی را در بسیاری از ساخته ها و اجراهای روحانی به عینه
می توانیم، ملاحظه کنیم و اندکی با احتیاط هم می توان گفت که در برخی از اجراهای
معروفی و روحانی، رگه های از برخی تکنیک های ساده تر و شیوه های بیانی شوپن، مشهود
است (از جمله می توان به برخی قطعات آلبوم خواب های طلایی جواد معروفی و برخی
قطعات پیانویی مجموعه یادگار عمر انوشیروان روحانی اشاره کرد) بنا به گفته خانم
افلیا پرتو، یکی از مشکلات آن زمان در هنرستان موسیقی ملی، کمبود پیانوی مناسب
برای تمرین هنرجویان بود. به طوریکه تنها یک پیانوی رویال در هنرستان وجود داشت. به
همین دلیل، در بیشتر اوقات میان هنرجویان برای استفاده از آن پیانو برای تمرین
قطعات، اختلاف پیش می آمد و کار به مشاجره و دعوا می کشید و با توجه به این که
اکثر هنرجویان، به خاطر گران بودن قیمت پیانو، این ساز را در خانه نداشتند، این
مساله بغرنج تر می شد.
انوشیروان هم چنانچه گفته شد تا مدت ها در خانه
پیانو نداشت و قطعات را با ارگ دستی و آکاردئون تمرین می کرد. او در هنرستان، علاوه
بر پیانو با ساز های دیگری چون: ویولون و ضرب هم کم و بیش آشنا شد که این آشنایی
به او در ساختن بسیاری از قطعات در دوران بعدی کمک شایانی نمود. انوشیروان همچنان
که در ابتدای مقاله ذکر شد در سال 1337 از هنرستان موسیقی ملی با معدل 19 فارغ
التحصیل شد و مدتی بعد برای تکمیل تحصیلاتش به کنسرواتوار پاریس وارد شد و 2-3
سالی را در آنجا سپری کرد. او در سال 1967 میلادی (1346) عضو رسمی انجمن آهنگسازان
فرانسه شد و اصولا تاثیر برخی از قطعات پاپ فرانسوی را در برخی ملودی های ساخته
انوشیروان هم نمی توان کتمان کرد، که به عنوان مثال می توانیم به قطعه «اشک یتیم»
با ترانه ای از محمد علی شیرازی و با صدای عارف، اشاره نماییم. او به کشور فرانسه
و شهر پاریس هم بسیار علاقمند است و همواره تاکید کرده است که در میان شهر های
جهان، پس از تهران بیش از همه به پاریس علاقه دارد. گفتنی است که انوشیروان همزمان
با گذراندن دوره های آموزشی خود در هنرستان موسیقی ملی، همکاری خود را با برخی
ارکستر های هنرستان و رادیو به عنوان نوازنده آغاز کرد. از جمله شرکت در ارکستر
هنرجویان موسیقی ملی به سرپرستی نصرت الله گلپایگانی و شرکت در ارکستر عباس شاپوری
به خوانندگی پوران در رادیو.
آغاز
ملودی سازی در رادیو:
گفتیم که انوشیروان همکاری حرفه ای خود را به
عنوان نوازنده در ارکستر عباس شاپوری آغاز کرد و این همکاری قطعا تاثیرات زیادی را
در آثار اولیه روحانی در مقام تصنیف سازی بر جای نهاد. بنا به شواهد موجود و برخی
مصاحبه های انوشیروان روحانی اولین ساخته جدی او در مقام تصنیف سازی، تصنیفی به
نام اسرارساز بوده است.اما روحانی در مصاحبه ای که سالها پیش با مجله موزیک ایران(سال 21 شماره 14،مورخ
خرداد 1351) داشت.ابراز نمود که اولین ساخته او ترانه ای بود با صدای خانم پروین
که آن را پیش از اسرار ساز تصنیف کرده است. اما چون اطلاعات دیگری از این ترانه
نداریم، از توضیحات بیشتر صرف نظر کرده و توضیحات کوتاهی درباره «اسرار ساز» می
دهیم. ترانه اسرار ساز، توسط کریم فکور ترانه سرای مطرح آن زمان سروده شد و پوران
هم خواننده این اثر بود. این ترانه این گونه آغاز می شود:
برخیزد امشب ناله ساز من
تا گوید شرح سوز و گداز
من
باز امشب ساز نغمه سرا
تسکین بخشد سوز مرا
آرد بر لب، راز و نیاز
مرا و...
توضیحات بیشتر درباره این ترانه را از زبان خود
انوشیروان روحانی می شنویم: «در سال 1338، اسرار ساز را با شعر کریم فکور، ساختم. البته
مدتی بعد که به بررسی این ساخته پرداختم، متوجه شدم که خود ملودی، زیبا بود ولی
تنظیم آهنگ، به قدری مسخره بود که ناگفتنی است. بخصوص این که اجرای تمام آهنگ، فقط
4 دقیقه طول کشید اما از این مدت، 2 دقیقه اش را مقدمه آهنگ تشکیل می داد» (برگرفته
از مصاحبه انوشیروان روحانی با سیمین جمشیدی، مجله موزیک ایران، خرداد 1351)
او در ادامه این مصاحبه همچنین توضیح می دهد
که: «آهنگ دیگری هم ساختم که از آهنگ های بسیار بد من بود با صدای پوران... به
کنسرتی رفتیم که در آنجا از پوران، بسیار تمجید و تعریف می شد و من کوشش زیادی
کردم که در برابر دیگران، اینگونه جلوه دهم که آهنگساز پوران من هستم. ولی پس از
مدتی، همه فهمیدند که آهنگ از من نبوده است و می بینید که چنین کشفی برای من خیلی
شرمندگی داشت. بعد هم همکاری من با رادیو شروع شد. این نکته را هم نباید فراموش
کرد که همواره از راهنمایی های استادم، جواد معروفی استفاده کرده ام و این امر در
پیشرفتم، بسیار موثر بوده است و هنوز هم در مورد آهنگساز با ایشان مشورت می کنم.» (همان
مصاحبه).
اما می توان گفت که نخستین ترانه ای که باعث
شهرت انوشیروان روحانی در عرصه تصنیف سازی شد،ترانه پرستوی من با ترانه ای از نواب
صفا و با صدای گرم مرضیه بود و در اصول آشنایی و همکاری انوشیروان روحانی با نواب
صفا ترانه سرای برجسته کشورمان، آغاز فصل جدیدی از ترانه سازی وی را در تاریخ
فرهنگ و هنر کشور ما رقم زد. برخی از مهمترین محصولات مشترک انوشیروان روحانی با
نواب صفا عبارتند از: پرستوی من، مجنون تو، برق نگاهی، شب سیه (ابر پاره پاره)، همگی
با صدای مرضیه، مهتاب، بلا، گواه عشق، غنچه و مرو مرو با صدای پوران، روز بی فردا با صدای دلکش، سکوت
جاودان با صدای مهستی، قسم با صدای عهدیه و دلربا با صدای یاسمین. در این میان
شاید بتوان گفت که ترانه: «مجنون تو» در مایه بیات اصفهان بخاطر دارا بودن جنبه
تغزلی و عاشقانه و تلفیق مناسب شعر و موسیقی و همراهی مناسب ارگ و آواز در زمره
زیباترین کارهای روحانی و نواب صفا محسوب می شود:
من که مجنون توام
مست و مفتون توام
در جهان افسانه ام
زانکه افسون توام
با که گویم راز دل
من که دلخون توام و...
نواب صفا هم در کتاب خاطرات خود موسوم به قصه
شمع که در زمره مهمترین کتاب های خاطره نویسی هنرمندان ایرانی محسوب می شود از
همکاری های خود با روحانی، به نیکی یاد می کند و از جمله می گوید: «به نظر من انوشیروان
روحانی از پاک ترین و فعال ترین هنرمندانی است که در طی همکاری خود با موسیقی
دانان معاصر دیده ام» (قصه شمع صفحه 590)
ایده
های روحانی درباره موسیقی و آهنگسازی:
روحانی در زمره آن دسته از ملودی سازان ایرانی است
که به خوبی به اهمیت موسیقی محض و بی کلام در کار آهنگسازی واقف بوده است و از
همان آغاز فعالیتش در امر آهنگسازی، تلاش داشته است که در این زمینه هم طبع خود را
بیازماید. ولی به دلیل جو عمومی جامعه
ایران که توانایی درک و فهم درست این شاخه از موسیقی را نداشته است و عجین بودن
کلام و موسیقی در فرم مسلط فرهنگ ما باعث شد که او به مانند بیشتر ملودی سازان آن
زمان مانند همایون خرم، تجویدی، بدیعی و دیگران بیشتر انرژی خود را در خلق آثار
آوازی، متمرکز نماید. البته در کل انوشیروان روحانی هیچگاه در خلق آثار پلی فونیک (چند
صدایی) موفق نبوده است. چون اصولا بیش از اشراف به اصول علمی آهنگسازی (یعنی علومی
چون هارمونی، کنترپوان، ارکستراسیون و...) دارای ذهن ملودی ساز خلاق و قدرتمندی
بوده است. او در مصاحبه ای که سال ها پیش در مجله موزیک ایران داشت در این باره
ابراز کرد که: به نظر من، تنها در آهنگ های بی کلام است که آهنگساز، آنچه در مایه
دارد به تنهایی رو می کند و قدرت او برای شنونده، کاملا آشکار می گردد». (برگرفته
از مجله موزیک ایران شماره 14، خرداد 1351)
اما از این نکته که بگذریم در زمره مهمترین
قطعات بدون کلامی که انوشیروان روحانی در سال های قبل از انقلاب ساخت می توان به:
«فانتزی برای کر و ارکستر» اشاره کرد که در بخشی از این کار، روحانی از موسیقی
فولکلور کردی هم استفاده کرده است. این قطعه برای نخستین بار در برنامه رادیویی: «صدای
هنرمند» با تهیه کنندگی و اجرای شادروان داود رمزی در سال 1349 پخش شد و در این
برنامه آقای رمزی گفت و گویی کوتاه هم با روحانی درباره پیشینه و آثار هنری او تا
آن زمان داشت. این اثر به وسیله ارکستر بزرگ رادیو به رهبری ایرج گلسرخی اجرا شد. قطعه
ورزش صبحگاهی هم که تا مدت های زیاد هنگام صبح (در دهه 1350) در مدارس آن زمان
ایران پخش می شد، از جمله کارهای دیگر او در این زمینه بود.
همچنین در این میان می توان به آهنگی از او
برای گروه کر و اپرا اشاره کرد که خواننده سلوی آن احمد پارسی بوده و به مناسبت
جشن های 2500 ساله ساخته شده بود. که اثری متفاوت از روحانی در حیطه کارهای آوازی
ارکسترال محسوب می شود. اما صرف نظر از این آثار باید بر این نکته تاکید کنیم که
بسیاری از آثار آوازی انوشیروان روحانی هم، اگر بدون کلام اجرا شوند. چیزی از ارزش
موسیقایی شان کم نمی شود و گویی که اساسا به صورت بی کلام ساخته شده اند. نمونه
بارز آن را می توانیم در آلبوم «یادگار عمر» وی جست و جو کنیم. که مجوعه ای است از
آثار روحانی با اجرای پیانویی خود او. اصولا از نقاط قوت انوشیروان روحانی در عرصه
موسیقی، توانایی توامان وی هم در حیطه نوازندگی و هم در زمینه ملودی سازی است و او
این تبحر را هم دارد که پیش پا افتاده ترین ملودی ها را هم با ساز پیانو آنچنان
زیبا بنوازد که ضعف های ساختاری آن ملودی ها کم رنگ شوند. به همین دلیل اجراهای
مجدد پیانویی او از برخی آثار قبلی اش، رنگ و طراوت تازه ای به بسیاری از آن کار
ها بخشید.
انوشیروان در زمره آهنگسازانی است که موسیقی را
بیش از اینکه به عنوان یک علم به حساب آورد، آن را در درجه نخست یک امر حسی و ذوقی
قلمداد می کند که الزاما با رفتن به آکادمی ها و دانشگاه ها نمی شود به جوهره آن
نزدیک شد.
وی از جمله در این رابطه می گوید: «موسیقی، هنری
کاملا ذوقی است و امری نیست که با رفتن به دانشگاه و تعلیم دیدن بتوان یک موسیقی
دان خوب شد.موسیقی بستگی کامل به احساس اشخاص دارد. داریم کسانی را که در دانشگاه های
معتبر، تعلیم موسیقی دیده اند ولی موسیقی را به لحاظ تئوری خوب می دانند و در
مرحله اجرایی، هیچگونه ذوقی ندارند و پیشرفتی هم نمی کنند. می توانم به جرات بگویم
که در تمام ایران، میان 30 ملیون جمعیت فقط 5 خواننده خوب داریم که صدای آنان هم
به سبب برخورداری از استعداد ذاتی هنرشان به دل می نشیند و پیشرفت هم کرده اند و
هیچ گونه پارتی بازی هم نکرده اند و تنها هنرشان بوده که آنها را به جامعه شناسانده
است. ولی با تمامی این ها اگر خواننده ای از طریق علمی با موسیقی آشنا شود، صد در
صد موفق تر خواهد شد و خیلی بهتر می تواند با آهنگساز، هماهنگی و همکاری داشته باشد».
(از مصاحبه روحانی با مجله موزیک ایران)
روحانی در جای دیگری پیرامون شرایط روحی - روانی
لازم برای آهنگسازی،می گوید: «برای ساختن آهنگ، آدم باید، روح سالمی داشته باشد، یعنی
بتواند غم یا شادی را آن طور که هست لمس کند. وقتی این سلامت در روح باشد، غم با
همه غم بودنش زیباست و شادی ها هم جلال بیشتری خواهند داشت. این غم و شادی آدم را
آماده ساختن و آزمودن می کند و در این حال اگر سازی باشد ملودی های زیبایی به وجود
می آید و می شود گفت که همان شادی ها و غم ها، انگیزه ساختن ملودی ها هستند».
او در ادامه می گوید: «مردم هیچ گناهی نکرده
اند که ملزم به شنیدن این همه آهنگ های غمگین باشند، باید به مردم شادی داد و البته
خنداندن مردم به مراتب سخت تر از گریاندن آنهاست یا القای شادی سخت تر از مرثیه
خوانی های رایج است. اما من فکر می کنم که چون وجودم پر از انرژی و شادی است و
اصلا نمی توانم لحظه ای آرام باشم،همان طور که احساس یک نویسنده در نوشته هایش
منعکس است،این حس و حال من هم در موسیقی ای که می نویسم منعکس است». (برگرفته از
مصاحبه روحانی با امیر اسماعیلی در مجله تلاش، آبان 1355)
تصنیف
ترانه های متنوع با خوانندگان مختلف:
همچنان که اشاره شد، انوشیروان روحانی از سال
1338 که ترانه: «اسرار ساز» را با همکاری نواب صفا و پوران تصنیف کرد تا به امروز کم و بیش ساختن ترانه های مختلف را در
ژانرهای گوناگون هنری ادامه داده است. شاید در یک تقسیم بندی کلی بتوان ترانه های
گوناگون روحانی را در 4 دسته ترانه های مبتنی بر موسیقی سنتی، ترانه های پاپ - سنتی،
پاپ یا لایت میوزیک و ترانه های کوچه بازاری طبقه بندی کرد. البته این طبقه بندی
امری است نسبی و می تواند در جاهایی قابل مناقشه باشد و از این حیث از خوانندگان
حرفه ای این سطور در خواست دارم که اگر نکته ای در تکمیل یا رد این تقسیم بندی به
ذهنشان می رسد، حتما گوشزد نمایند. اما از دیدگاه اینجانب ترانه های مبتنی بر
موسیقی سنتی در کار های انوشیروان بیشتر آن دسته از کار های او را شامل می شود که
در برنامه گلها پخش و اجرا می شدند و اکثر
آنها هم با صدای خوانندگانی چون: مرضیه، الهه و پوران خوانده شده است. این آثار، ویژگی
فاخرتری نسبت به دیگر ساخته های او دارند و مستقیما از دستگاه های موسیقی ایرانی
وام گرفته اند و به لحاظ ارکستراسیون و فضای کلی موسیقایی نسبت به آثار دیگر او از
خصلت سنتی تری برخوردار هستند.
به عنوان نمونه می توان به قطعات ساخته روحانی
در گلهای رنگارنگ شماره 303 با صدای الهه، گلهای رنگارنگ شماره 436 با صدای مرضیه
و ترانه نواب صفا، گلهای رنگارنگ شماره 474 با صدای پوران، گلهای رنگارنگ شماره 419
با صدای مرضیه و ترانه نواب صفا، گلهای رنگارنگ شماره 526 با صدای مرضیه و ترانه
نیرسینا و... اشاره کنیم. البته در میان ترانه های این دسته می توان به کارهای
دیگری هم چون ترانه «مجنون تو» با ترانه ای از نواب صفا و صدای مرضیه، ای یار من (با
شعری از مولوی با صدای هایده)، کتاب هستی (با ترانه ای از هما میرافشار با صدای
هایده)، نوروز آمد (با ترانه ای از بیژن سمندر و صدای هایده) و سراب (با ترانه ای
از مهین عمید با صدای هایده)، جمجمک برگ خزون (با ترانه ای از پرویز وکیلی با صدای
مهستی)، راز خلقت (با ترانه ای از معینی کرمانشاهی با صدای مهستی)، چه هستم من
اکنون خدایا (با ترانه ای از معینی کرمانشاهی با صدای عهدیه و... اشاره نمود.
اما ترانه های پاپ - سنتی انوشیروان که می توان
گفت که بیشتر آثار او را شامل می شود به ترانه هایی از او اطلاق می گردد که ضمن
مبتنی بودن بر موسیقی دستگاهی، دارای مایه های مردم پسند نیز می باشند. مانند کار
هایی چون: عاشق شدم من (با ترانه ای از مهدی سهیلی، با صدای عهدیه)، تو چون بودی
با تو تنها بودم (با ترانه ای از معینی کرمانشاهی و با صدای الهه)، سال (با ترانه
ای از بیژن سمندر با صدای هایده)، هوس (با ترانه ای از همامیرافشار با صدای معین)،
فریاد (با ترانه ای از کریم فکور با صدای هایده)، فریاد عشق (با ترانه ای از هما
میرافشار با صدای لیلا فروهر)، زیبا پرستی (گل حسرت) با ترانه ای از نظام فاطمی با
صدای ستار)، گل سنگ (با ترانه ای از بیژن سمندر با صدای امل ساین) و... اشاره کرد.
اما دسته سوم آثار روحانی آن دسته از کار های
او را شامل می شود که گرچه ممکن است رگه هایی از موسیقی دستگاهی ایرانی را با خود
داشته باشند، اما آنها به نسبت فضای کلی اثر (حداقل برای شنوندگان غیر حرفه ای) خیلی
مشهود نیستند و بیشتر جنبه های عامه پسندانه آنها دارای اهمیت است. از این دسته
کار ها هم می توان به آثاری چون: انتظار (با ترانه ای از اردلان سرفراز با صدای
عارف)، سلطان قلب ها (با ترانه ای از محمد علی شیرازی با صدای عارف و عهدیه)، بهانه
(با ترانه ای از بیژن سمندر با صدای لیلا فروهر)، زندونی (با ترانه ای از محمد علی
شیرازی با صدای داریوش)، همه چیم یار (با ترانه ای از امان منطقی با صدای عارف)،
دل کوچولو (با ترانه ای از هما میر افشار با صدای مهستی)، اشک یتیم (با ترانه ای
از شیرازی با صدای عارف)، عزیز جون (با ترانه ای از بیژن سمندر و با صدای امل
ساین)، من و تو (با ترانه ای از بیژن سمندر و با صدای لیلا فروهر)، تولدت مبارک (با
ترانه ای از پرویز خطیبی و نوذرپرنگ) و...اشاره کرد.
اما ترانه های کوچه بازاری و عوام پسند به آن
دسته از ترانه های وی اطلاق می شود که دارای ساختار کلامی ساده تر و پیش پا افتاده
تر و محاوره ای بوده و موسیقی آنها هم بعضا دارای مایه کافه ای و برخی هم دارای
مایه های از موسیقی عربی است و ضرب آهنگ تند تری هم دارند. بسیاری از ملودی های
ساخته روحانی که در برخی فیلم فارسی های قدیم با صدای عهدیه به اجرا درآمده اند، دارای
چنین ویژگی هایی هستند. اما برخی دیگر از این دسته ترانه ها عبارتند از: اوستا
کریم (با ترانه ای از نظام فاطمی با صدای
عهدیه با ویولون:مجتبی میرزاده)، قمار زندگی (با ترانه ای از هما میرافشار با صدای
مهستی)، خاطر خواه (با ترانه ای از شهرزاد با صدای عهدیه)، میهمان (با ترانه ای از
هما میرافشار با صدای هایده)، فدات بگردم من (با ترانه ای از هما میر افشار با
صدای هایده)، دنیا دنیا (با ترانه ای از هما میرافشار با صدای حمیرا) و... در اصول
همچنان که در خلال این تقسیم بندی ها به آن اشاره شد، آثار ملودیک انوشیروان
روحانی در ادامه آن سنت ترانه سازی قرار می گیرد که نسبش به کار های عطاالله خرم (به
خصوص در همکاری هایی که با ویگن داشته است) می رسد و البته همزمان با او هم توسط
عمادرام این روند ادامه پیدا می کند. سنتی که خواهان تلفیق موسیقی سنتی با موسیقی
نوپای پاپ در ایران بود که متعاقب آن ملودی های مردم پسندانه اکثرا در چارچوب
موسیقی دستگاهی ایرانی ساخته می شدند. از این رو می توان گفت که آثار روحانی حتی
در رادیکال ترین فرم ممکنش هم، به ندرت از ساختار موسیقی دستگاهی فاصله می گیرند (هرچند
در این کارها فواصل خاص ریزپرده ای موسیقی ایرانی را هم ملاحظه نمی کنیم).
بنابراین در بیشتر مواقع ملودی های ساخته
روحانی در چارچوب موسیقی پاپ - سنتی قرار می گیرند که هم با تصنیف های سنتی امثال
تجویدی متفاوت هستند و هم با موسیقی های پاپ خالص امثال واروژان و شماعی زاده. اما
اگر بخواهیم در اینجا به برخی از نوآوری ها و ویژگی ها و جنبه های متمایز آثار
انوشیروان روحانی در مقام مقایسه با آثار دیگران، اشاره نماییم، باید بگوییم که از
مهمترین وجوه مشخصه بسیاری از آثار او استفاده از ارگ و گروه کر در ساختار ارکستر
و آهنگسازی بوده است. روحانی خود در این رابطه می گوید: «سابق بر این ساختن آهنگ
برای ارگ در موسیقی ایرانی،متداول نبود. فکر می کنم، آوردن این ساز در موسیقی
ایرانی، کاری نو به شمار می رود. از این گذشته، همیشه سعی کرده ام که موسیقی را به
صورت مجلل آن به مردم بشناسانم. به این منظور از گروه های کر، برای همکاری دعوت می
کنم. در ضمن هرگاه، آهنگی صد در صد ایرانی ساخته ام، با ارکستر بزرگ تری اجرا کرده
ام تا موسیقی را از حالت فقیر خارج سازم». (از مصاحبه روحانی با فیروزه میزانی، مندرج
در هفته نامه تماشا شماره 36، آذر 1350)
روحانی در مصاحبه دیگری درباره اهمیت استفاده
از ساز ارگ در موسیقی ایرانی و کار های خود می گوید: «ارگ، سازی غربی است که زبان
و بیان ایرانی دارد، یعنی من چون ایرانی ام، رنگ ایرانی به آن می دهم. هیچ جای
دنیا نیست که شما صدای ارگ را بشنوید و حالتی را که اینجا در خودتان حس می کنید، داشته
باشید» و در ادامه بیان می کند که: «البته پیش از من هم در ایران، ارگ بود. منتها
نوعی ارگ بادی که ما هم یکی از آنها را در خانه داشتیم. ولی من در ارگ، برای
موسیقی ایرانی تغییراتی دادم، برای این که به نوآوری و نوجویی علاقه داشتم. پیش از
آن، هربار آهنگی می ساختم، دلم می خواست، که اجرای مجللی داشته باشد و غالبا با
همراهی گروه کر بود. اگر یادتان باشد، چند سال پیش آهنگی به نام راز خلقت ساختم با
شعری از معینی کرمانشاهی با مطلع: دارم سوالی ای خدا... که اجرای آن کمی حالت
روحانی داشت و این خصوصیت را ارگ به آن آهنگ می داد». (از مصاحبه روحانی با مجله
تلاش شماره 63)
شایان ذکر است که علاوه بر ترانه ماندگار «راز
خلقت» که آقای روحانی در این مصاحبه به آن اشاره کردند، می توانیم به دو کار
ارزنده دیگر او در استفاده مناسب از ارگ و گروه کر برای فضا سازی اثر اشاره نماییم
که به خوبی سبک ویژه ملودی سازی انوشیروان
روحانی را به ما نشان می دهد. این دو اثر عبارتند از: مینای دل (با ترانه ای از
هما میرافشار با صدای هایده) و چه هستم من اکنون خدایا (با ترانه ای از معینی
کرمانشاهی با صدای عهدیه). اصولا ارگ فعلی برای نخستین بار در سال 1346 توسط
انوشیروان روحانی وارد ایران شد و در ارکستر های مختلف مورد استفاده قرار گرفت. اما
در اینجا می رسیم به دومین خصوصیت ویژه آثار انوشیروان روحانی که به مقدار زیادی
وابسته به طنین خاصی است که از صدای ارگ او در برخی کارهایش در ذهن شنوندگان
متبادر می سازد و آن هم، خصوصیت معنوی و روحانی بسیاری از آثار اوست که در خیلی از
مواقع فضای کلی این دسته آثار به فضای موسیقی مذهبی کلیسایی نزدیک می شود. خود
انوشیروان روحانی هم البته به این قضیه معترف است. وی در همان مصاحبه ای که سال ها
پیش با مجله تلاش داشت در این زمینه می گوید: «اصولا ارگ برای من به گونه ای خصلت
روحانی دارد و حالت خاصی به آهنگ هایم می دهد. گاهی که ارگ می زنم، به نظرم می آید
که بالای ابرها هستم و پرواز می کنم یا توی ابرها، غوطه می خورم و چون گاهی خلبانی
می کنم، پرواز کردن و بالای ابرها بودن را بیشتر حس می کنم و خوب می دانم که ابرها
آن بالاها چه شکوهی دارد و توی ابر بودن و بالای ابر بودن،چقدر رویایی است». (برگرفته
از مصاحبه روحانی با مجله تلاش شماره 63)
اتفاقا یکی از فاکتورهایی که مایه معنوی و حتی
مذهبی بسیاری از کارهای انوشیروان روحانی را به ما نشان می دهد. استفاده از واژه
خدا در بسیاری از ترانه های ساخته اوست که به خوبی با فضای معنوی و روحانی موسیقی
او متناسب است. به عنوان مثال می توان به این ترانه ها اشاره کرد:
1) ترانه «مینای دل» (با ترانه ای از هما
میرافشار) که در بخشی از آن آمده است: «تو ای خدای مهربان، تو ای پناه بی کسان، به
سنگ غم مشکن دگر، تو شیشه مینا دلم
2) ترانه «چه هستم من اکنون خدایا» (با ترانه
معینی کرمانشاهی) که اصولا خصلت مناجات گونه دارد و شروع آن به این صورت است:«در
این دنیا چه ها بینم، یکی نور خدا بینم، به هر سو بنگرم آنجا تو را بینم، تو را بینم،
چه هستم من اکنون خدایا، وجودی سرا پا تمنا و...
3) ترانه ای با شعری از امان منطقی که درد دلی
با خداوند است که از زبان یک انسان لال و بی زبان بیان می شود و سال ها پیش توسط
هوشمند عقیلی خوانده شده است: «مگه این خدا، خدای همه نیست مگه نیست، مگه خوب و بد
برای همه نیست، مگه نیست گوش کن، آه ای خدا دهنم بسته چرا، یا فغانم بشنو یا زبانم
بگشا، یا زبانم بگشا و...»
4) ترانه «راز خلقت» (با شعری از معینی
کرمانشاهی) با صدای مهستی و عهدیه که این ترانه هم به صورت مناجات گونه بیان می
شود: «دارم سوالی ای خدا، ای آشنا با فکر ما، وی قادر قدرت نما، چون می نوشتی این
سرنوشت ما خاکیان را، قسمت چه کردی از ملک هستی افلاکیان را...
5) «فریاد» (با شعری از کریم فکور) که برای
نخستین بار توسط مازیار خوانده شد: «امیدم را مگیر از من خدایا خدایا خدایا، دلِ
تنگ مرا مشکن خدایا خدایا خدایا، من دور از آشیانم سر به آسمانم بی نصیب و خسته، ماندم
جدا زیاران از بلای طوفان، بال من شکسته و...
6) ترانه «ای خدا» (با ترانه ای از امان منطقی)
با صدای عارف: «وقتی می گن به آدم، دنیا فقط دو روزه، آدم دلش می سوزه ای خدا ای
خدا ای خدا و...
7) ترانه «ای خدا دلم تنگه» (با ترانه ای از
هما میرافشار) با صدای عهدیه
8)ترانه «تو چون بودی با تو تنها بودم» (با
ترانه ای از معینی کرمانشاهی) با صدای الهه: در بخشی از ترانه آمده است: «نه آن
ابرم که دهم به جهان ثمری، نه آن برقم که بود به سرم شرری، مگر دودم یا رب، نه آن
بادم که گلی شکفد ز دمم، نه آن بودم که خوشی بود از عدمم، چه نقشی بودم یا رب...
انوشیروان روحانی خود در مصاحبه سالیان گذشته
با مجله تلاش در پاسخ به پرسش مصاحبه گر امیر اسماعیلی، درباره رابطه خود با مذهب
و خداوند می گوید: «من زیر نظر پدری بزرگ شدم که موسیقی می شناسد، ساز می زند و
مربی من بود... ولی در عین حال هیچگاه هم نمازش ترک نشده است. وظایف دینی دیگر را
هم همیشه و به موقع انجام داده است و در درونش به خدا نزدیک بوده است. خود من هم
لحظه ای نیست که از یاد خدا، غافل شوم و شاید هم به همین لحاظ، بیشتر آهنگ هایی که
می سازم با نام خدا شروع می شود و روحیه من بیشتر به این زمینه متمایل است.» او در
ادامه همین مصاحبه در باره رابطه موسیقی با مذهب می گوید: «من، دلم می خواهد روی
مایه های مذهبی کاری ارایه کنم. دلم می خواهد، موسیقی با مذهب نزدیکی بیشتری داشته
باشد. در روز های مذهبی اگر به برنامه های رادیو، گوش کنید متوجه می شوید که
افرادی که می خوانند، صرف نظر از کلماتی که به عربی می گویند، کارشان بیشتر به
آواز شبیه است. یعنی اگر این کلمات را به فارسی بگویند، همان آواز ایرانی است که
فرضا در دستگاه شور می خوانند. منتهی ساز ندارند. به هر حال به نظر من، حالت مذهب
و موسیقی به هم آمیخته است و جدا از هم نیست. همان طور که هیچ آدمی نمی تواند از
موسیقی به دور باشد. برای این که خود صوت، موسیقی است. حتی صدای باد نوعی موسیقی است.
او همچنین در مصاحبه ای که با خانم سیمین
جمشیدی در مجله موزیک ایران داشت البته تعصبات مذهبی (نه خود مذهب) را به عنوان
عامل اصلی در جلوگیری از پیشرفت موسیقی و به وجود آمدن هنرمندان قدر در این زمینه
می داند و تاکید می کند که: «البته هرچه به پیش می رویم به مسایل روحی - روانی
بیشتر توجه می شود و مردم، عقلانی تر فکر می کنند و امید است روزی برسد که مذهب و
موسیقی در کنار هم فعالیت کنند و به فعالیت خود ادامه دهند. کما اینکه موسیقی
فرنگی یا غربی بخاطر اینکه با مذهب توام است، هر روز به موفقیت بیشتری نایل می شود»
پس درباره سبک ترانه های روحانی باید گفت که بیشتر این کار ها، مایه رمانتیک
دارند. حال این ویژگی رمانتیک می تواند دارای محتوای تغزلی و عاشقانه باشد (مانند
سلطان قلب ها و انتظار)، یا خصلت معنوی و مناجات نامه ای داشته باشد (مانند راز خلقت) و حتی در مواردی محتوای
این آثار حماسی و دارای تم های سیاسی اجتماعی است (مانند فریاد و زندونی). در عین
حال انوشیروان روحانی در زمره ملودی سازانی است که علاوه بر توجه به موسیقی
دستگاهی ایران، به موسیقی فولکلور هم علاقه خاصی دارد و در خلق چند اثر خود از این
نوع موسیقی هم استفاده موثری کرده است. به عنوان مثال در فانتزی برای کر و ارکستر
که مطابق شواهد موجود نخستین اثر انوشیروان در حیطه موسیقی بی کلام است، از تمی
محلی کردی استفاده کرده است و یا در موسیقی فیلم غلام ژاندارم هم این توجه به
موسیقی فولکولوریک را به خوبی ملاحظه می کنیم. همچنین شاید بتوان گفت که در مجموع،
انوشیروان روحانی از میان آثار مختلفی که بر روی دستگاه های گوناگون ایرانی تصنیف
کرده است در خلق ملودی بر مایه بیات اصفهان موفق تر ظاهر شده است و بیشتر ترانه
های محبوب و موثر او در چارچوب این نغمه ایرانی استوار است. که از مهمترین این
آثار می توان به: سلطان قلب ها، انتظار، تو چون بودی، گل سنگ، سال، دل کوچولو، عزیز
جون، زندونی، عاشق شدم من، فریاد، خالق عشق، بهانه، همه چیم یار، اشک یتیم (امشب
دختری می میرد) و...
نکاتی
تکمیلی و خواندنی از زندگی و آثار انوشیروان روحانی:
1) انوشیروان روحانی در سال 1341 با خانم گیتی
دریابیگی ازدواج کردند که ثمره آن،3 فرزند هنرمند به نام های ندا، نوا و رضا است. ندا
اکنون 52 ساله و نوازنده پیانوی کلاسیک است و در این زمینه به امر تدریس اشتغال
دارد. نوا 45 سال سن دارد و در رشته کارگردانی سینما تحصیل کرده است و رضا هم 38
سال دارد و فارغ التحصیل رشته موسیقی از دانشگاه هانوور آلمان است و بخصوص در
زمینه موسیقی کلاسیک، جاز و موسیقی فیلم تبحر دارد و تاکنون از او دو آلبوم موسیقی
بی کلام در چارچوب موسیقی تلفیقی به نام های «بذر ماه» و «هیاهوی سکوت» منتشر شده
است. اکثریت هنر دوستان هم حتما کنسرت 5 سال پیش پدر و پسر را که به صورت همنوازی
دو نفره پیانو بود را بخاطر دارند که در این کنسرت بسیاری از خوانندگان مطرح هم
چون: امل ساین، معین و... حضور داشتند. رضا همچنین در سال های اخیر اجراهایی با
خانم سارا نایینی، محسن نامجو، علی رضا عصار و گروه پیکولو داشته است. لازم به یاد
آوری است که خانم گیتی دریابیگی خواهر دو هنرمند نامی کشورمان خانم پوران شاپوری (خواننده
شهیر) و مهین اسکویی (بازیگر و کارگردان ارزنده تئاتر) بوده است.
2) انوشیروان روحانی علاوه بر تبحری که در نوازندگی
پیانو و آهنگسازی دارد، در زمینه خلبانی و اسکی نیز فردی متبحر است. او از سال
1347 گواهی نامه خلبانی را دریافت کرده است. او خود درباره علل گرایش خود به این
رشته در مصاحبه با مجله تلاش در سالیان پیش گفته بود: «همیشه فکر می کردم که ای
کاش وقتی در هوای ایران می پرم، موسیقی ایرانی را هم بشنوم. این بود که تصمیم
گرفتم برای داخل هواپیماهای مسافرتی، موسیقی خاص بنویسم. فکر پرواز را همیشه داشتم
ولی امکانش را نداشتم، تا این که دوستی که اتفاقا هم اسم من است، این موقعیت را
فراهم کرد. یک روز پیشنهاد کرد که به دخترش، پیانو یاد دهم و در عوض او هم خلبانی
به من بیاموزد. من هم قبول کردم و آن قدر رفتم تا گواهی نامه خلبانی گرفتم و حالا
گاهی می پرم».
3) روحانی مطابق گفته خودش، تا کنون، حدود 500
قطعه مختلف را ساخته است که تا به حال تنها 50 تای آنها ضبط شده اند و حدود 250
تای آنها هم نوشته شده اند. اما از میان این کارها بدون تردید، 3 اثر تولدت مبارک،
سلطان قلب ها و گل سنگ از شهرت بیشتری میان عموم مردم برخوردار است. اما ترانه
تولدت مبارک برای نخستین بار در سال 1349 و در پایان یک فیلم مستند تبلیغاتی به
نام: «تولدت مبارک» به کارگردانی کامران شیردل پخش شد. این فیلم، به مناسبت سالگرد
تولید اتومبیل پیکان تهیه شده بود و مطابق دادهای موجود طریقه ساخته شدن آن به این
صورت بود که شرکت تبلیغاتی فاکوپا به مدیریت فرهاد هرمزی که عهده دار تبلیغات
ایران ناسیونال بود با کامران شیردل برای ساختن این فیلم وارد مذاکره می شود و
گفته می شود که هرمزی شخصا برای ساخته شدن یک ترانه مخصوص برای تولد این محصول
صنعتی ملی به انوشیروان روحانی در ازای 50 هزار تومان، درخواست می کند که ترانه ای
برای این فیلم بسازد و در نهایت هم روحانی، قبول می کند و شعر این ترانه معروف هم
توسط پرویز خطیبی و نوذر پرنگ به صورت مشترک سروده می شود و بنا به گفته شهرداد
روحانی بخشی از این ملودی (بخصوص قسمت ابتدایی آن) توسط شهرداد ساخته می شود و
برای نخستین بار توسط بلا الوندی خوانده می شود و در نسخه های بعدی خوانندگان
دیگری هم چون عهدیه و ویگن این ترانه را می خوانند. در قسمت انتهایی فیلم تولدت
مبارک، یک پیکان آلبالویی از میان یک کیک خارج شده و سپس اعضای گروه باله باشگاه
آرارات به دور آن می رقصند. (مطالب مرتبط با ساخته شدن ترانه تولدت مبارک از نوشته
پیام مقدم، مندرج در سایت bbc مورخ اسفند 1393 استخراج شده
است).
اما ترانه سلطان قلب ها برای فیلم معروفی به
همین نام ساخته شادروان محمد علی فردین و با بازیگری: فردین و آذر شیوا ساخته شده
بود. همچنان که بسیاری از اهالی سینما و موسیقی می دانند، تا آن زمان خواننده ثابت
فیلم های فردین که به جای وی آواز می خواند، ایرج بود که در این فیلم برای نخستین
بار عارف، جایگزین ایرج شد و انوشیروان روحانی در جایی گفته بود که خود وی در
متقاعد کردن فردین در جایگزینی عارف به جای ایرج، نقش اصلی را ایفا نمود.
اما ترانه گل سنگ را روحانی برای نخستین بار
برای امل ساین خواننده شهیر ترک ساخت. که البته بعدها این ترانه توسط ستار و هایده
هم خوانده شدند. اجرای تصویری این ترانه با همراهی ارگ روحانی با آواز امل ساین در
برنامه ای از تلویزیون ملی سابق به مجری گری پرویز قریب افشار اکنون در دسترس عموم
است.
4) در میان ترانه های مختلف روحانی چندین ترانه
اجتماعی - سیاسی هم دیده می شود که دو نمونه برجسته آن یکی ترانه زندونی است با
ترانه ای از محمدعلی شیرازی با صدای داریوش که در دوران قبل از انقلاب ساخته شد با
این مطلع:
وقتی که دل تنگه فایدش
چیه آزادی
زندگی زندونه وقتی نباشه
شادی
دنیای زندونی، دیواره
زندونی از دیوار بیزاره
و دیگری ترانه فریاد با شعری از کریم فکور که
با توجه با شرایط نامطلوب اوایل انقلاب تصنیف شد و برای نخستین بار توسط مازیار
خوانده شد. شادروان هایده علاقه زیادی به این ترانه داشت و در بسیاری از کنسرت های
پس از انقلابش این ترانه را هم حتما اجرا می کرد و بارها از روحانی درخواست کرد که
این کار را تنظیم مجدد نماید. اما به دلیل مشغله های زیاد آقای روحانی این امر
میسر نشد که البته پس از فوت نابهنگام هایده در سال 1368، با استفاده از صدای
باقیمانده ایشان از این ترانه توسط شهرداد روحانی این کار تنظیم مجدد می گردد که
البته پیانوی ابتدای این کار توسط انوشیروان روحانی، نواخته می شود.
5) در میان خوانندگان مختلفی که با روحانی
همکاری داشتند، عهدیه بیشترین همکاری را با او داشته است. در سطور بالا به برخی از
این همکاری ها اشاره کردیم و در اینجا به چند کار دیگر که محصول این همکاری است، اشاره
خواهیم کرد. آثاری مانند: فرشته ها (با ترانه ای از هما میرافشار)، همراه بهار (با
ترانه ای از لعبت والا)، ای خدا دلم تنگه (با ترانه ای از هما میرافشار)، قسم (با
ترانه ای از نواب صفا)، و... اما شاید بتوان گفت که بهترین مجری آثار روحانی، معصومه
دده بالا ملقب به هایده بوده است که شخص انوشیروان روحانی هم علاقه خاصی به صدای
خانم هایده داشت. روحانی معتقد است که به دلیل وسعت زیاد صدای هایده، دست
آهنگسازان برای نوشتن قطعات در اکتاو های بالا و پایین بازتر بود. ضمن اینکه هایده
علاوه بر وسعت و قدرت زیاد صوتی، دارای صدای بسیار لطیفی هم بود. اولین محصول
همکاری مشترک این دو در ایران، ترانه «زندگی قشنگه» با ترانه ای از امان منطقی بود
و پس از آن کار های چون: مینای دل، سراب، نوروز آمد، کتاب هستی، میهمان، فدات
بگردم من، ای یار من، غمت در نهانخانه دل، سال و... روحانی تعریف می کند که در
اولین برخوردی که با هایده در استودیوی شماره 8 در رابطه با ضبط اثری از علی
تجویدی داشت، او (روحانی) نوازندگی پیانوی این اثر را برعهده داشت و در پایان ضبط،
هایده گونه های انوشیروان را بوسید که این عمل مورد اعتراض تجویدی قرار گرفت و با
گلایه به هایده گفت که آهنگساز این قطعه من بودم، آن وقت تو، او را ماچ می کنی؟ (به
نقل از مصاحبه رادیو زمانه با علی تجویدی)
اما یکی از حرفه ای ترین آثاری که انوشیروان
برای خانم هایده ساخته است. تصنیف ترانه: «ای یار من» بر روی شعری از مولوی است. که
به قدری زیبا و حرفه ای بر روی این شعر کلاسیک، آهنگسازی شده است که با گوش دادن
به آن فکر می کنیم که بر روی یک ترانه نوین، آهنگی ساخته شده است. و می توان گفت
که این اثر در زمره مهمترین قطعات ساخته شده بر روی یک شعر کلاسیک است.
6) در میان آثار روحانی یک ملودی است که با دو
ترانه مختلف و توسط 2 خواننده متفاوت خواننده شده است. یکی «انتظار» با صدای عارف
و با ترانه ای از اردلان سرفراز و دیگری «خون عشق» با ترانه ای از هما میرافشار و
با صدای لیلا فروهر. ترانه اولی اینگونه آغاز می شود:
انتظار تو همش مال منه
سهم من از تو افسوس، تو رو
نداشتنه و...
و ترانه دوم اینگونه شروع می گردد:
خون عشق تو، تو رگ های
منه
لحظه با تو بودن، به جون
رسیدنه و...
روحانی از آغاز فعالیت هایش در عرصه آهنگسازی
دغدغه جهانی بودن داشته است و در این راستا علاوه بر ساختن قطعاتی برای داخل، ارتباط
خود را با محافل بین المللی را هم حفظ کرده است. و حتی برخی ساخته های او جوایز
بین المللی را هم دریافت نموده است. او در مصاحبه ای که سال ها پیش با داود رمزی
در برنامه رادیویی صدای هنرمند داشت، ابراز نمود که: «من همیشه این دغدغه را داشته
ام که موسیقی را از مرزهای کشورم فراتر ببرم» اولین جایزه جهانی او در سال 1967 به
خاطر اجرای فرانسوی قطعه سلطان قلب ها به خوانندگی «رزی آرمن» در فستیوال آوازی
اسپانیا بود. او همچنین سال ها بعد با همکاری ارکستر سمفونیک چک، آلبومی تحت عنوان
love melodies را تولید کرد و در اواخر
سال 2003 ترانه ای تحت عنوان: may be I may
be you را
برای گروه معروف اسکورپیوز (که در رده آلترناتیو راک فعالیت می کند) ساخت که در
آلبومی تحت عنوان: unbreakable توسط شرکتی فرانسوی روانه بازار شد و این قطعه
مدت ها جزو قطعات پرفروش دنیا قرار داشت.
انوشیروان
روحانی و موسیقی فیلم:
انوشیروان روحانی، آهنگسازی برای برخی فیلم های
ایرانی را از سال 1345 با ساختن موسیقی فیلم خداحافظ تهران (ساخته ساموئل
خاچیکیان) و با شرکت: بهروز وثوقی و پوری بنایی آغاز کرد و تا سال 1357 موسیقی
بسیاری از فیلم های ایرانی را ساخت. البته بسیاری از این قطعات، به مفهوم دقیق
کلمه در ساختار موسیقی فیلم نمی گنجند و بیشتر آنها ترانه هایی هستند که در میانه
فیلم توسط خوانندگان مختلفی چون عهدیه و عارف اجرا شده اند. پس او را نمی توان
مانند کسانی چون: اسفندیار منفرد زاده یا مرتضی حنانه به مفهوم حرفه ای کلمه
آهنگساز موسیقی فیلم قلمداد کرد. اما برخی از مهمترین ترانه هایی که توسط روحانی
در فیلم های مختلف ساخته شده اند عبارتند از: سلطان قلب ها (در فیلمی به همین
نام)، زندونی (در فیلم گذر اکبر)، خاطر خواه (در فیلمی به همین نام)، اوستا کریم (در
فیلم اوستا کریم نوکرتیم)، اشک یتیم (در فیلم امشب دختری می میرد)، قسم به تو و
خون عشق و میهمان (در فیلم میهمان) و...
و برخی از فیلم های دیگری که موسیقی آنها توسط
روحانی ساخته شده اند. عبارتند از: جاده زرین، دشت سرخ، آسمون بی ستاره، مرغ تخم
طلا، نا خدا، دشمن، میرم بابا بخرم، شبگرد و دلقک.
دیدگاه
انوشیروان روحانی درباره برخی قطعات تلفیقی:
روحانی در بخشی از گفت و گوی خود با سیمین
جمشیدی، مندرج در مجله موزیک ایران شماره 14 درباره برخی موسیقی های تلفیقی زمانه
خود می گوید: «من کار عباس مهرپویا را نمی پسندم. مقصودم برگرداندن موسیقی هندی به
ایرانی یا به طور کلی تلفیق آهنگ های خارجی و برگرداندن آنها به ایرانی است.
البته به عنوان یک دکوراتور، خواننده و مبتکر
خوب قبولش دارم ولی ای کاش استعداد و ذوق خود را صرف ارایه یک کار اصیل ایرانی
بکند و گرنه به هنردوستان و ملت خودش خیانت کرده است.
۱ نظر:
ما تو تهران یه خیابان میر عماد داریم که به پاس خوشنویسس این نابغه دوران خودش ...بنام ایشان و بخاطر تقدیر از او نامگزاری شد ...آیا میدانید که امروزه دهها وبلکه صد ها واگر غلو نکرده باشم هزاران میرعماد داریم که حتی از خود میر عماد .میر عماد ترند ..........
خود بخوان حدیث مفصل ازاین مجمل
ارسال یک نظر