۱۳۹۳ بهمن ۱۴, سه‌شنبه

اکبر گلپایگانی: ازدواج پرویز یاحقی با حمیرا اشتباه بود!

آوانگارد - متین مسیحا: ۱۳ بهمن هشتمین سالمرگ پرویز صدیقی پارسی معروف به پرویز یاحقی موسیقی دان و آهنگساز ایرانی و نوازنده ویولن بود.

برای خیلی از هنرمندان موسیقی پیش از زندگی این مرگ یاحقی ست که تلخ و شاید عبرت آموز است. پرویز یایحقی در سال ۱۳۱۵ تهران، خیابان صفی علی شاه، در خانواده «صدیقی پارسی»، به دنیا آمد. مادرش (به نام «بدوی») از خواهران حسین یاحقی است. پدر، دیپلمات و کارمند وزارت امور خارجه بود.
نقل است که کاشف وی «ابوالحسن صبا» بوده است. وی پس از دیدن نوازندگی پاحقی به دوستش، استاد حسین یاحقی، سفارش تعلیم او را می کند. حسین یاحقی به رغم مخالفت های خانواده، پرویز نوجوان را آموزش می دهد.
سال ۱۳۲۶ اولین اجرای زنده یاحقی از رادیو ایران پخش می شود. و پرویز یاحقی آنقدر در این برنامه خوش می نوازد که مردم گمان می کنند استاد حسین یاحقی برنامه اجرا کرده است. افسانه «کودک اعجوبه» آغاز می شود. آموزش نزد «دایی حسین» ادامه می یابد.
اما به رغم پیشرفت و درخشش های پی در پی حواشی زندگی شخصی و مشکلات خانوادگی برایش اسباب دردسر می شود. و از پی همین حواشی مبتلا به اعتیاد و از آن مهمتر افسردگی ای می شود که تا پایان عمر وی را رها نکرد. بحران های روحی در عرصه خانواده و روابط خصوصی را تجربه می کند و دو بار در اثر کسالت اعصاب بستری می شود. وی چنان از خانواده اش دلزده می گردد که مقیم خانه ی دایی خود حسین یاحقی می شود.


پرویز یاحقی

پزشکان مثل همیشه موسیقی را تنها راه معالجه او دانسته اند. اولین آهنگ کلاسیک خود را در آواز شور و با کلام نواب صفا می سازد (با نام «ای امید دل من کجایی») و با ارکستر رادیو و صدای بنان اجرا می کند. نزد استاد ابوالحسن صبا، ردیف ها را مشق می کند و با طرز رهبری ارکسترهای یک صدایی آشنا می شود و کنار او هم نوازی می کند. با داریوش رفیعی آشنا می شود و برای صدای او اقدام به ساختن آهنگ ترانه می کند. در ارکستر مجید وفادار، ویولون اول را او می نوازد.
کم کم یاحقی جوان به حلقه نوازندگان بزرگ عصر خود راه می یابد و جایگاه و تشخص هنری خاص خود را کسب می کند. مراوده و دوستی با منوچهر شفیعی، بهرام سیر، قاسم جبلی، نواب صفا، بیژن ترقی و… زمینه ساز آغاز فعالیت مستقل وی و خروج از زیر سایه دایی اش را مهیامی کند. از پی این دوستی اولین صفحه های گرامافون از نواخته های او در کمپانی ایران رکورد پ‍ُر می شود. پرویز صدیقی پارسی با نام خانوادگی «یاحقی» در محافل موسیقی تهران آوازه می یابد. در همین اثنا نیز  اولین کلاس کوچک تعلیم ویولون را در خیابان فردوسی جنب دفتر مجله سپید و سیاه، باز می کند.
در اواخر دهه سی و اوایل دهه چهل با مرگ داریوش رفیعی برنامه «قصه شمع» با صدای او و نواب صفا ضبط می شود. مهدی خالدی در تنظیم و ساخت و اجرای آهنگ - ترانه ها به وی یاری می کند.
در همان مقطع شایعه ابتلاء هنرمندان موسیقی اصیل به اعتیاد دهان به دهان می چرخد و یاحقی نیز در کانون این شایعات قرار می گیرد. فرح پهلوی از پی این رخداد بیمارستانی جهت مداوای هنرمندان رزرو می کند و ایشان مجاب به حضور در آن می گردند. طرح ترک اعتیاد هنرمندان رادیو در آن زمان، پرویز یاحقی همراه تنی چند از دیگر هنرمندان بستری می شود و بعد از ترک ابتلا به همراه نواب صفا و… به شیراز می رود.
سفر به شیراز منجر به برگزای یکی از درخشان ترین اجراهای وی (با همکاری هاشم جاوید، حافظ شناس مشهور) میگردد و دامنه درخشش وی بازهم به تهران می رسد. در دهه طلایی چهل یاحقی بیشتر وقت خود را به برنامه گلها اختصاص می دهد و از چهره های ثابت برنامه گل ها می شود. شیوه ویولون نوازی او شیوع می یابد و برنامه های فراوانی از هم نوازی او با ایرج، گلپایگانی و… ضبط می شود. در دوره پیرنیا او با آزادی کامل در رفت و آمد به استودیوی شماره ۸ و ضبط تک نوازی هایش، به دلخواه و به مقتضای حال و الهام، می دهند. شماری از شنیدنی ترین برنامه های او در این دوران در نوار پ‍ُر می شود. در این دوره فقط با خوانندگان زن کار می کند. استادان: روح الله خالقی و مرتضی محجوبی از دنیا می روند. اولین صفحات ۴۵ دور او همراه آواز گلپایگانی در کمپانی رویال پر می شود
با مرگ پیرنیا (مدیر و پایه گذار برنامه گلها) بسیاری از هنرمندان که حاضر به رفتن زیر یوغ دولت و دربار نبودند سرگردان می شود.
پرویز یاحقی و تنی چند از هنرمندان گل ها به سفارش و تبلیغ اکبر گلپایگانی به کاباره ها می روند و در آنجا برنامه اجرا می کنند. هرچند که در همان مقطع آهنگ های او کماکان با ارکستر بزرگ رادیو و به سرپرستی جواد معروفی اجرا می شود. سفرهای متعدد به کشورهای اروپایی و آمریکا می رود.
سال ها بعد اکبر گلپایگانی در مصاحبه ای مدعی می شود که در همان مقطع که یاحقی به درخواست وی به اجرا درکاباره ها می پردازد، فرصت کسب مال و رزق افزون را قدر نمی داند. و اشتباه دیگری را بواسطه ازدواج با حمیرا مرتکب می شود. به باور گلپایگانی این ازدواج سرآغاز افول هنر یاحقی بود.


پرویز یاحقی و حمیرا

با وقوع انقلاب اما یاحقی و همکارانش از ادامه کار موسیقی در رسانه ها محروم می شوند و حقوق آن ها نیز قطع می گردد. او در منزل به نوازندگی و ضبط قطعاتش با کیفیت حرفه ای و تخصصی می پردازد. هم نوازی های او با جواد معروفی، ناصر افتتاح، جلیل شهناز، فضل الله توکل، فرهنگ شریف و… از این زمان جدی می شود. او در دستگاه حکومت نیز برای خود حامیانی پیدا می کند. همنواز او، امیر ناصر افتتاح، زندگی را بدرود می گوید. از پی همین اتفاق وی به اجراهای خصوصی و ضبط زیرزمینی آثار در استودیوی شخصی خود می پردازد و تا زمان تصادفش دست از فعالیت نمی کشد.
ضبط های خصوصی او ادامه می یابد. دوستانش کم کم از دنیا می روند: حسین قوامی، محمودی خوانساری، جواد معروفی و… آلبوم سلوهای یاحقی با عنوان طُرّه (۱ و ۲) منتشر می شوند. آلبوم های دیگر با نام های طوبی (۱ و ۲) و طراوت (۱ و ۲) به بازار می آیند و خاطره یاحقی در دل ها دوباره زنده می شود.
مهر و مهتاب مجموعه ای از چهار برنامه بداهه نوازی یاحقی است که در منزل ایشان اجرا و صدابرداری شده است. دو برنامه با همراهی استاد جلیل شهناز و دو برنامه تنها با همراهی تنبک اجرا شده اند.
مهر و مهتاب مجموعه ای از چهار برنامه ی بداهه نوازی یاحقی است که در منزل ایشان اجرا و صدابرداری شده است. دو برنامه با همراهی استاد جلیل شهناز و دو برنامه تنها با همراهی تنبک اجرا شده اند.
چندی بعد خواهر یاحقی نیز در حادثه تصادف اتومبیل جانش را از دست می دهد و مرگ او ضربه روانی مهلکی را به پرویز یاحقی وارد می کند. اولین مصاحبه های خود در سال های بعد از انقلاب را با فروغ بهمن پور به انجام می رساند در همان مقطع وی را برای درمان بیماریش راهی خارج از کشور می کنند اما او زود برمی  گردد. فعالیت هایش را گسترش می دهد و نوارهای دیگری از او با نام راز و نیاز، کیمیا و… انتشار می یابد.
اما شاید تلخ ترین اتقاق زندگی یاحقی در دهه هشتاد رخ داد.
در یک حادثه تصادف اتومبیل، پنجه چپ این نوازنده چیره دست خرد می شود. گرچه او را برای جراحی به آلمان می برند. اما خود وی باور داشت که «این پنجه دیگه اون پنجه ی طلایی نمیشه!» در بازگشت، از آلمان انزوا و افسردگی او شدت می یابد و او دیگر کسی را نمی بیند. تنهایی و سکوت او به مرزهای نگران کننده ای می رسد، با این حال از تدوین آثار خود و واگذاری به حمید اسفندیاری نیا ناشر مورد اعتماد خود غافل نیست. او هفته قبل از مرگ، آلبوم دو سی دی «مهر و مهتاب» را می بیند.
سرانجام در ۱۲ بهمن ۱۳۸۵ پرویز یاحقی تنها و بی یاور در خانه شخصی خود به دلیل ایست قلبی فوت می کند و جنازه وی مدتی در خانه اش می ماند. خبر فوت وی را «دکتر جهانشاه برومند» از نوادگان نورعلی خان برومند و نوازنده ویلون به رسانه ها اعلام می کنند. و اینگونه پرونده زندگی یاحقی برای همیشه بسته می شود.

هیچ نظری موجود نیست: