سعید راد، خطاب به مدیران و دست اندرکاران حوزه
سینما گفت: انتخاب فیلم های خوب برای اکران در شهرستان های مختلف کشور بدون شک باعث
رونق این عرصه خواهد شد و اتفاقات خوب سینمایی را شکل می دهد.
سعید راد، که امسال با دو فیلم چ و پایان خدمت
در جشنواره فجر حضور داشت، گفت: اکران فیلم های جشنواره فجر در دیگر شهرستان ها فوق
العاده خوب است و مردم دیگر شهرستان ها هم باید سهمی داشته باشند و بتوانند از فیلم
های این فستیوال مهم بهره ببرند.
خوشبختانه فیلم «چ» در نمایش جشنواره ای اش دیده
شد و در بخش بین الملل هم جایزه دریافت کرد و یکی از بهترین فیلم های جشنواره بود چرا
که ابراهیم حاتمی کیا یکی از بهترین های این
حرفه است.
وی تصریح کرد: فیلم «چ» چیزی از معیارهای جهانی
کم ندارد و می توان گفت با امکانات محدود به
لحاظ فنی، حاتمی کیا شاهکار کرد. اگر وزارت ارشاد توجه ویژه ای به نمایش فیلم های جشنواره
در شهرستان ها داشته باشد و آثار خوب را ارائه دهد، سبب می شود که تعداد بسیاری از
شهرستانی ها سینما بروند و فیلم ببینند.
راد اضافه کرد: وقتی به جشنواره می روم و به عنوان
یک تماشاگر عام علاقمند نه متخصص، فیلم ها را تماشا می کنم می توانم با صراحت بگویم
که امسال چند فیلم شاخص در جشنواره اکران شد.
وی در تکمیل مطلب فوق اضافه کرد: البته همه فیلمسازان
می خواهند فیلم خوب و مخاطب پسند تولید کنند و
کسی نمی خواهد فیلم بد بسازد!
البته کارگردانان تازه وارد و جوان باید درکنارشان
مشاور داشته باشند تا با توجه به صرف بودجه و هزینه فیلمی خوب تولید کنند. معتقدم آینده
سینما را باید جوانان بسازند و بنابراین فیلم های تولیدی نسل جدید به لحاظ کیفی متفاوت
بود.
۶ نظر:
آخه نون به نرخ روز خوردن تا کي؟
مرد باش!
ای ناشناس 27 بهمن ساعت صفر .
ای بی ادب که معلوم نیست جنسیتت چیست؟
مرد وزن هردو برابر و بسته به انسانیت واعمالشان بریکدیگر برتری دارند.
سعید راد یک هنرمند رادمرد است ، نمونه اش یادآوری شجاعانۀ نام دو عزیز هنرمند ، بهروز وفردین .
ولی کوته بینان گنجشگ مغز و آدم های خود بین و احمق زندگی وکار ِدیگران را باب خواست خودشان می خواهند .
لابد شما با هر جنسیتی که داری اسم خودت را مرد گذاشته ای حتی اگر زنی ، دلت می خواهد مرد باشی ؛
در هرصورت هیچی نیستی جزء یک بی ادب
آقاي علیرضا پاکدامن!
با نوشته ات خوب خودت را معرفي کردي!
جالب است که با اين همه توهين دم از «ادب» مي زني!! لازم نبود وارد مسايل جنسيتي بشوي مرد!
خوب بگذار بگويم که چرا به ايشان گفته ام نان به نرخ روز خور! و خواسته ام که «مرد» باشند
با گوشهاي خودم از ايشان شنيدم که به همه بزرگان ادب و فرهنگ پارسي هتاکي کرد. مولانا و شمس تبريزي را همجنس باز خطاب کرد. سعدي و حافظ را همين گونه نواخت! رضاشاه را فردي بزدل و موش خطاب کرد! و موجود ايراني را... بگذريم... شاهدي نازنين و نامدار هم در اين گفتگو حضور داشت...
همچنين ديگراني که نمي خواهم با بازگو کردنش براي کسي پاپوش درست کنم. آن چيزي که درباره فردين و بهروز گفت، فردايش از کار خود ابراز ندامت کرد! يادت هست؟ اسم رفتار در ادبيات شما چيست، با ادب؟
آن هيبتي که شما از دريچه دوربين مي بيني، يک ذره اش بايد در وجود فرد باشد. آن چنان که گفته شده فرين چنين بود. جوانمرد بود . ناصر هم چنين.
به گمانم ادبيات شما همان ادبيات «سعيد راد» است. فحاشي و بدگويي!
من بلدم يک دوجين، حرف مشتي آب دار لمپني بارت کنم تا ديگر چنين جسارت نکني و دم از مردانگي و زنانگي نزني
بدرود
-------------
پانوشت براي دوستان گرامي قديميها
من راضي ام کامنت نخست که باعث چنين پرخاشگري شد برداريد، هم چنين کامنت آقاي پاکدامن را تا چنين ادبيات زشتي در قديمي ها رايج نشود. اين کامنت هم بگذاريد در آرشيو. اما اگر نخواستيد، درخواست مي کنم آن را منتشر کنيد
با درود فراوان
آقای .ناشناس 27 بهمن ساعت 22:08
سلام
شما که اسمت را نمی نویسی از کجا کسی بداند که جنسیتت چیست ؟ یعنی مرد هستی یا زن ؟
منظور جنس زن و مرد بود نه مسائل جنسی؛ هنوز هم چون اسم ننوشته ای معلوم نیست !
من نوشته ام - کوته بینان گنجشگ مغز و آدم های خود بین و احمق زندگی وکار ِدیگران را باب خواست خودشان می خواهند .
- مگر شما چنین هستی؟ یعنی - زندگی وکار ِدیگران را باب خواست خودت می خواهی ؟ حتماً اینگونه نیستی.
چون به سعید راد توصیه کرده ای مرد باش (یعنی مرد را برتر می بینی )
پس هرجنسی که هستی (مرد یا زن )دلت می خواهد مرد باشی .
انشاالله که آن گونه که دلت می خواهد مرد هستی
اما بدان که مرد بودن صِرفاً امتیاز یا برتری انسانی نیست ومردی به دخل ودان نیست به اخلاق و انسانیت است .
البته اینکه گفته ام - در هرصورت هیچی نیستی جزء یک بی ادب - حق با شماست این توهین است و معذرت خواهی دارد .ولی فقط یک مورد توهین شده ؛ پس اینکه نوشته اید - جالب است که با اين همه توهين دم از «ادب» مي زني- آنهمه توهین نبوده-
پیشنهاد می کنم کلاس تدریس حرف های مشتی آب دار لُمپنی بگذاری چون می گویی -
من بلدم يک دوجين، حرف مشتي آب دار لُمپني بارت کنم تا ديگر چنين جسارت نکني و دم از مردانگي و زنانگي نزني .
اگر کلاس گذاشتی حتماً مارا هم خبر کن .
خدا نگهدارت
آقاي پاکدامن مرد!
بازم که زدي به جاده خاکي! عزيزجان! بهتر است ديگر از مرد و زن بودن حرف نزني. منظور از «مرد باش» صفت مردانگي است نه جنسيت. قبول کن که طرح اين بحث جا نداشت و نکته را بايد مي گرفتي، يعني صفت مردانگي را.
همين قدر که پذيرفتي که تند رفتي و بد گفتي خودش نشانه «مردانگي» است. دمت گرم. من عقده اي نيستم که از عذرخواهي شما شنگول بشوم. به هر حال خوشحالم که پذيرفتي که بهتر از اين مي توانيم با هم گفتگو کنيم
کلاس هم نگذاشتم فقط لحن گفتار شما را ديدم که پسنديده نيست. خواستم بگويم اگر بنا به بدزباني باشد من هم لال نيستم. ولي خداييش نه اهل توهين آبدار و بي آب هستم و نه چنين کاري را کرده ام. بالاخره زشت گويي، طرف برد ندارد. بايد کوتاه بياييم و همديگر را تحمل کنيم.
آها! بحث «دو ايراني» بود درباره يک هنرپيشه. ما خفت همديگر را بايد بگيريم تا امثال سعيد راد خوش خوشانشان بشود!
بايد مردم را با خوب بد اين افراد آشنا کرد. هدف من همين بود. برخي از اينها آنگونه که ما فکر مي کنيم نيستند. من با فيلم تنگنا سالها حال مي کردم. ولي خوب! از نزديک که ببيني خيلي حالت گرفته مي شود. علي خوش دست کجا، آقاي راد کجا!
دمت گرم و سربلند باشي
من يک لاقبا کلاسم کجا بود عزيز!
بدرود
بازم موعلیکم داآش بزرگه
اولندش که جوواب سلام مارو نَ اَ دی
دویومندش یوخته افشا گری کن داآش که خیلی محتاجشیم .
به آقام علی خیلی می خوامت . هرکی رو اراده کنی شیکمشو واست سرفه میکونم
(فقط شوخی از راه دور است وبس )
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دوست عزیز استعداد دیالوگ نویسی شما خیلی خوب است معلوم می شود از سینما دوستان و فیلم بین های قدیمی هستی .
نمونه اش ،
بازم که زدي به جاده خاکي! عزيزجان (جون)! - نکته را بايد(باآس) مي گرفتي، - تند رفتي و بد گفتي - فقط لحن گفتار شما را (شومارو)ديدم - دمت گرم - اگر بنا به بد زباني باشد من هم لال نيستم. (بنابه بد زبونی باشه مام لال نیستیم)- زشت گويي، طرف برد ندارد (نَ اَرِ) - ولي خوب! از (خب اَ) نزديک که ببيني خيلي حالت گرفته مي شود(میشه). - من يک (یِ)لاقبا کلاسم کجا بود عزيز!
این تکه نوشته ها یی که من به شکل انتزاعی انتخاب کردم با تبدیل به گفتگوی محاوره ای عیناً دیالوگ های فیلم های قدیمی وکاملاً شبیه دیالوگ نویسی مسعود کیمیایی است.
واما نکته ی قبلی
وقتی کسی دیگران را چون دانای کُل واز بالا به پائین ببیند آن وقت شروع به توصیه وافشاگری و لُغز گویی می کند .
آنچه نام مولانا ، حافظ وسعدی ودیگر بزرگان ادب فارسی را ماندگار ومایه افتخار بشری کرده است آثار ادبی / هنری به جای مانده از آنهاست ، نه چگونگی زندگی شخصی شان . اگر من فلان فیلم را درک کرده ام و ازآن لذت برده ام وبرایم ماندگار و تبدیل به خاطره و نوستالژی شده است .
آیا قهرمان آن فیلم – مثلاً کاراکتر مهدی کافر یا علی خوش دس (که جدای از خلق کننده هایش یعنی نویسنده ، کارگردان وبازیگر آن نقش و بقیه ی سازندگانش ، یک شخصیت سینمایی مسقل می باشد) با ابراز عقیده ی شخصی هنرمند ایفاء کنندۀ آن نقش تغییری درآن کاراکتر اتفاق می اُفتد؟
ما همه از اصول عقاید خود دفاع می کنیم و آن را بر حسب موقعیت و نیاز بیان می کنیم . به نظرم تعصب بر علیه نظر دیگران گمراهی است . وعامل درجا زدن در عقاید شخص متعصب می شود.
اگر سعید راد
به همه بزرگان ادب و فرهنگ پارسي هتاکي کرده. مولانا و شمس تبريزي را همجنس باز خطاب کرده. سعدی و حافظ را همين گونه نواخته رضاشاه را فردي بُزدل و موش خطاب کرده و موجود ايراني را... بگذريم... --
آن وقت شما اگر برایتان مهم بوده ، که بوده ، می توانستید و می توانید با حفظ حرمت کلام وقلم واحترام متقابل ، واضح و روشن بر علیه نظریات ایشان با استدلال منطقی انتقاد کنید و خلاف عقاید ایشان بنویسید وهر جا که لازم می دانید صحبت کنید .
اینکه نوشته اید : . من با فيلم تنگنا سالها حال مي کردم. ولي خوب! از نزديک که ببيني خيلي حالت گرفته مي شود.-
هیچ تأثیری بر دوستداران هنر ایشان نمی گذارد . چون با بیان این نکته که - شاهدی نازنين و نامدار هم در اين گفتگو حضور داشت... - هیچ مسئله ای اثبات نمی شود. والبته شما یک خصلت انسانی ومثبت اخلاقی را صادقانه اینگونه گفته اید - که نمي خواهم با بازگو کردنش براي کسي پاپوش درست کنم. – این یک اصل اخلاقی مهم وبه قول شما ، یک مردانگی بزرگ است .
موفق و پایدار باشید.
................
مسئولین محترم مجله قدیمی ها بار سوم است که این نوشته را می فرستم لطفاً به رسالت بی طرفی تان پایبند باشید.
ارسال یک نظر