۱۳۹۲ دی ۲۶, پنجشنبه

آوازِ تاج، در تاجِ آواز

قدیمی ها - محمدعرفان رفیعی: صدای دلنشین و نیکو یکی از نعمت های خداداد است خواننده ای که واجد آن است می تواند با حسن سلیقه و دارا بودن استعداد موسیقی و طی آموزش مناسب آن را پرورش دهد.

از طرفی روش های استفده صحیح از صدا و محافظت آن از تهمیداتی است که یک استاد با تجربه و شایسته به هنرجویان علاقمند می آموزد در طول تاریخ موسیقی ایران روایت های مختلفی از هنر آواز خوانندگان در دست است. اما همانگونه که روایت های اغراق آمیز در تذکره ها برای بسیاری از شاعران متوسط نوشته شده برخی توضیحات مجامله آمیز نیز برای نوازندگان و خوانندگان نه چندان ماهر به رشته تحریر درآمده است تفاوت شعر و موسیقی در آن است که بر اثر مطالعه اشعار شاعر میتوان روایت های غلوآمیز را از واقعیت تشخص داد ولی در مورد آواز و موسیقی چنین نیست بلکه فقط از زمانی میتوان نسبت به واقعیت آن روایت ها اظهار نظر نمود که اثری صوتی یا تصویری از خواننده یا نوازنده مورد نظر در دست باشد که پس از شنیدن آن میتوان اظهار نظر کرد و این اظهار نظر ها و نقد ها از زمانی به موسیقی ایران روی آوردند که دستگاه فنوگراف (گارامافون) توسط ناصر الدین شاه وارد ایران شد از آن سال تا کنون بیش از یک قرن می گذرد و در این یک سال های طولانی میتوان با نگاهی اجمالی به موسیقی ایران شاهد فراز و نشیب های بسیاری چه در حوزه شنیداری و چه در حوزه نقد و انتقاد بود که اینها خود پایه و اساس یک موسیقی ملی دلنشین و زیبا را نوید خواهد بود زیرا که اگر نقدی در جامعه نباشد خواننده یا نوازنده خوبی تحویل داده نمی شود و به العکس. به هر روی در این مقاله نگارنده سعی بر آن دارد که زندگی هنری مردی را برای صاحبدلان و علاقمند به موسیقی ملی نقل نماید که سال های سال است که موسیقی ایران خود را  مدیون زحمات و تلاش های این استاد گرانقدر می باشد مردی که سی و دوسال پیش در سرمای آذر ماه از نفس افتاد و حنجره فلک فرسایش دیگر صدایی را طنین افکن نشد.
آری این استاد گرانقدر کسی جز شادروان استاد جلال تاج اصفهانی نیست مردی که با گذشت این مدت هنوز که هنوز است صدایش در محافل موسیقی طنین انداز آن مجلس است. مردی که شاگردان بسیاری را چه در ضمینه موسیقی و چه در زمینه انسانیت و اخلاق به جامعه ایران تقدیم نمود به قول یکی از شاگردان وی که می گفت: هیچ گاه از تاج آواز فرا نگرفتم بلکه از وی انسانیت و با اخلاص و اخلاق بودن را فرا گرفتم.
نمونه ی کاملی از یک استاد واقعی بود استادی که بدون هیچ چشمداشتی هنر خود را به علاقمندان عرضه می نمود، حال این قسمت از این نوشته را به بخش خلاصه شده ای از زندگی هنری تاج اصفهانی از زمان طفولیت تا آخر عمر اختصاص می دهیم:
وی در سال 1282 یا به نقلی دیگر 1274 در خانواده ای مذهبی و متدین در اصفهان به دنیا آمد. پدرش شیخ اسماعیل نیم تاج اصفهانی معروف به تاج الواعظین از وعاظ مشهور اصفهان به شمار می رفت و صدائی رسا و موثر داشت و تمام اجداد وی تا چند نسل همه از هنرمندان کاشی ساز اصفهان بوده اند این بزرگوران به ریزه کاری ها و رموز و فنون کاشی سازی مخصوصا لعاب های رنگی کاشی ها کاملا وقوف داشته اند و تا امروز هم حاصل کار ایشان بر چهره بنای های تاریخی اصفهان چشم نواز و موزون باقی مانده است و عده ای از آنان با فامیل معصومی برجای مانده است که خود از میراث های گرانبهای اصفهان می باشد.
تاج صدای خوش و رسایش را از پدرش به ارث برده بود. دوران ابتدائی تحصیلی را در مدرسه (علیه) سپری کرد و در همین دوران بود که به قرائت قرآن و اشعار مذهبی روی آورد و از این طریق با موسیقی آشنا شد. آنقدر به موسیقی و اجرای آواز علاقمند شد تا اینکه آموزش دستگاه های آوازی موسیقی ایران را نزد پدرخود شیخ اسماعیل تاج آغاز می کند.
مرحوم روح اله خالقی، در مقاله ای در مجله موزیک ایران در سال 1332 روی آوردن جلال تاج را به موسیقی سنتی ایران را چنین نقل می کند: «شبی شیخ اسماعیل زودتر از همیشه به خانه آمد، همینکه در را گشود نوای جانسوزی را در فضای خانه طنین انداز یافت، لحظه ای آرام و خاموش در آستانه در ایستاد و خوب گوش داد. دید نغمه از درون خانه و از اتاق جلال است. بسیار تعجب کرد و از اینکه فرزندش صدای دلپذیری دارد خوشنود شد. در ابتدا نمی خواست به روی بیاورد ولی همینکه علاقه فرزند را در نغمه سرائی بسیار دید، به تعلیم صدای او همت گماشت و تا سن دوازده سالگی وی را نزد خود تعلیم آواز داد که در این مدت پیشرفت های درخشانی در شیوه آواز خوانی داشت و پدرش که استعداد وی را در آواز خوانی بسیار یافت او را نزد استادان زبردستی چون نایب اسدالله نوازنده شهیر نی و همچنین سید رحیم اصفهانی سپرده تا ریزه کاری های آواز را به او تعلیم دهند.


شادروان استاد جلال تاج اصفهانی

جلال مدتی نزد این دو استاد به فرا گرفتن ردیف موسیقی ایران پرداخت و سپس نزد میرزا حسین ساعت ساز و میرزا حبیب شاطر حاجی و حاج عندلیب اصفهانی که از اساتید مسلم موسیقی بودند تلمذ نمود و سال ها در خدمت این بزرگواران  به تعلیم آواز پرداخت».
در این سال ها به سفارش پدر خود و اساتید خود همچون سید رحیم اصفهانی به همراه یار و هم شاگردی خود (ادیب خوانساری) به مدرسه علمیه رفت و در انجا درس خارج و اصول فقه را فرا گرفت و در این مدت نیز در حجره ای که در حوزه علمه داشت به همراه ادیب خوانساری به تمرین آواز می پرداختند و پس از مدتی نیز به همراه ادیب این مدرسه را ترک کردند و به دنبال علاقه و معشوق رهسپار شدند و به صورت حرفه ای به جامعه ی هنری قدم نهادند.
تاج اصفهانی در ابتدا هنر خود را که مصادف بود با سال های 1307 و سال هایی که بین جنگ جهانی اول و دوم بود از طریق مجالس هنری و گرده همایی های که در نقاط مختلف ایران برگذار می شد عرضه می کرد و به همراه هنرمندانی همچون مهدی نوایی، اکبرخان نوروزی، حسین یاوری، ارسلان درگاهی، عبدالحسین طاطایی و بسیاری دیگر به اجرای برنامه می پرداخت سپس از طریق صفحات 78 دور (سنگی) به گوش هموطنان خود می رساند و از همان ابتدا به خاطر گرمی حنجره و بیان خوب شعر که خود از شاخصه های اصلی مکتب آوازی اصفهان می باشد مقبول طبع مردم و متخصصین موسیقی افتاد. این استقبال به حدی بود که بسیاری دعوتنامه ها برای حضور تاج در مجالس فرستاده می شد و از این مرحله بود که شهرت وی ایران گیر شده و در تمام نقاط ایران فردی شناخته شده و سرشناس به حساب می آمد و برای اینکه بتواند پله های ترقی را پشت سر بگذارد، نیاز به اراده و تلاشی وصف انگیز داشت.
تاج برای اولین بار در بیست سالگی به تهران آمد و در کنسرتی که مرحوم ابراهیم ناهید مدیر روزنامه ناهید تهران سالانه ترتیب می داد از وی نیز به همراه هنرمندانی همچون مرتضی محجوبی و مرتضی نی داود شرکت به عمل آورده شد. در این کنسرت تاج با لباس ساده و به فروتنی در صحنه ظاهر شد و غزلی را از فرخی سیستانی در ماهور اجرا کرد و در ادامه نیز تصنیف مرغ سحر را که به تازگی  ملک الشعرا بهار به وی تقدیم نموده بود را با آهنگی از مرتضی خان نی داود و با صدایی رسا اجرا نمود که مورد توجه مردم اهل ذوق قرار گرفت استقبال به حدی بود که از وی برای اجرای مجدد آن تصنیف بارها و بارها تقاضا گردید و در آن مجلس تاج 4 بار این تصنیف را اجرا نمود و پس از اتمام آخرین بار مجلس توسط افراد حکومتی مورد تفقد قرار گرفت.
در سال 1319 با تاسیس رادیو تهران، تاج به رادیو رفت و هر دو هفته یک بار برای اجرا برنامه در رادیو از اصفهان عازم تهران می شد و این کار تا سال 1327 ادامه داشت تا این در این سال رادیو اصفهان تاسیس گردید و تاج اصفهانی نخستین خواننده رادیو اصفهان شد و در برنامه های موسیقی رادیو غزل های سعدی و حافظ و نیر حاج آقا حسام دولت آبادی را که از میان شعرا بیش از همه می پسندید و می خواند.
تاج اصفهانی همکاری خود را با رادیو ایران نیز تا اواخر سال 1355 ادامه داد و از این رهگذر آثار با ارزشی را به گنجینه موسیقی سنتی ایران افزود. وی تا آخرین لحظه زندگی از اجرای آواز دست نکشید و از معدود خوانندگانی بود که تا پایان زندگی از صدائی خوش و رسا برخوردار بود تاج اصفهانی از سال های 1325 همکاری خود را با استاد حسن کسایی و استاد جلیل شهناز آغاز نمود و حاصل این همکاری اجرای هزاران ساعت موسیقی و افزودن نغمات و قطعات بسیار زیبا و دلنشینی به ردیف موسیقی ایران شد و هکاری این دو استاد یگانه موسیقی با تاج اصفهانی تا آخرین لحظه عمر تاج ادامه داشت و به نقل از بسیاری از صاحبنظران موسیقی هیچ خواننده ای در حد و اندازه تاج اصفهانی در موسیقی ایران قدم نگذاشت و تاج اصفهانی تنها خواننده ای بود که صدایش در حد و اندازه های نوازندگی استاد حسن کسایی و استاد جلیل شهناز بود و لاغیر.
پس از انقلاب 1357 تاج اصفهانی نیز همانند بسیاری دیگر از هنرمندان موسیقی از کار در رادیو منع گردید و همینطور در اداره شهرداری که کارمند افتخاری آن اداره بود نیز حقوقش را قطع کرد و تاج 83 ساله حال در این مقطع زمانی خانه نشین و آزرده خاطر گردید که این خود نمونه ای از کم لطفی به هنرمندان کشور بود. هنرمندی که سال های قبل روزانه نامه های بسیار زیادی را برای شرکت در مجالس مختلف دریافت می نمود اکنون رنجیده خاطر و ناراحت در گوشه ای از منزل خویش نشسته و به یاد دوران طلایی خود روز و شب را طی می کند و گه گداری نیز به منزل یار و دوست دیرینه خود یعنی منزل شاطر رمضان ابوطالبی که منزل خود را وقف هنر و هنرمندان کرده بود سر می زد و به همراه استاد حسن کسایی و استاد جلیل شهناز به یاد روز های خوش قطعاتی را بیادگار اجرا می نمودند و این موضوع تا روز 11 آذر ماه 1360 به تدریج ادامه داشت تا بلاخره در سحرگاه روز 14 آذر 1360 خبر جانگداز درگذشت وی منتشر گردید، مردی که نادره قرون و اعصار بود و نسیج وحده روزگار مردی از مردستان مردی از تبار نوادر مردی که با رفتنش از این جهان همه دوستاران و عاشقان خود را که به هنر عشق می ورزند، در سوگ ابدی خویش نشاند. این هنرمند را در قطعه گلزار در قبرستان تاریخی تخت فولاد به خاک سپردند و تاکنون که بیش از 30 سال از درگذشتش می گذرد هر ساله در اصفهان بر سر مزارش همه هنردوستان از سر تا سر ایران مخصوصا اصفهان گرد همدیگر می آیند و از خصایص اخلاقی و هنرش با نیکی سخن می گویند و گه گداری هم بیادش آوازی اجرا می شود.
از شاگردانی که در خدمت استاد جلال تاج اصفهانی سال ها تلمذ نموده اند نیز میتوان به استان حسن کسایی، هوشمند عقیلی، علیرضا افتخاری، حسین خواجه امیری(ایرج)، احمد مراتب، اصغر شاهزیدی، تقی سعیدی، سید رضا طباطبایی، احمد آزاد و... اشاره نمود.
استاد اسماعیل نواب صفا در سال 1330 در تجلیل از مقام شاخص تاج اصفهانی چند بیتی را به یادگار برای وی سرود که در آخر این مقاله آن را به تمامی دوستاران تاج و هنر دوستان ارجمند تقدیم می نمایم باشد که در این جهان پهناور هنرمندانی همچون تاج اصفهانی به وجود آید تا ایران و ایرانی به وجود آنها افتخار نماید. 
عالمی زنده شد از بانگ خوش تاج امشب
بانگ او برده مرا جانب معراج امشب
تاجدران همه خاک کف پایش شده اند
به فلک سر زده تا بانگ خوش تاج امشب
باج گیرند اگر تاجوران از همه خلق
تاج گیرد ز همه تاجوران باج امشب
رایگان داده به ارباب هنر جان امروز
دل ز ارباب «صفا» برده به تاراج امشب

هیچ نظری موجود نیست: