۱۳۹۲ آذر ۲۳, شنبه

عارف: فقط صدا و داشتن نفس کافی، در این سن و سال آسان نیست

جوانان: علیرضا نژاد دهقان هر چندگاه به سرزمینی سفر می کند و هر بار با یکی از چهره های هنر و یا شخصیت های اجتماعی و فرهنگی، دیدار می کند.

در همین مسیر در سفری به دبی، به دیدار عارف خواننده نامدار رفت، به تماشای برنامه شبانه او در کاباره تهران نشست، استقبال، شور و علاقه مسافران ایرانی را دید و همین بهانه ای شد تا عارف را بعد از سال ها به یک مصاحبه دعوت کند. عارف با همان اخلاق ویژه و صمیمانه اش به پای تلفن آمد و در این گفتگوی شرکت کرد.

شنیدیم هنوز خستگی ناپذیر به خواندن مشغولی و آهنگ های جدیدی اجرا کردی؟
من خوشبختانه در تمام  10 سالی که در دبی هستم، روی صحنه بودم، آهنگ هایی خواندم. مردمی که از ایران می آیند، پر از صفا و عشق هستند، همین مردم خوب با حمایت هایشان مرا در این ده سال روی پا نگه داشتند خبر دارید دوستان خواننده می آیند اینجا و یکی دو ماه می خوانند و می روند، ولی اجرای شبانه های من به یکی دو سال مربوط نیست، درست 10 سال است که برای مردم هر شب می خوانم.

این نشان می دهد که عارف چه جایگاهی در میان مردم دارد.
این بر می گردد به 54 سال قبل، که من تازه شروع کردم و مورد حمایت و تشویق مردم بودم، در واقع من در این ده سال فعالیت جدی در زمینه اجرای آهنگ ها نداشتم تازگی چند اثر آماده ساختم،  یکی از آنها «آرامش» بود که با استقبال پرشوری روبرو شد و «طوفان» که مرا به گذشته برد، هر دو آهنگ را مردم بسیار پسندیدند. بابک زرین و صمدی، بابک صحرایی، حامد صدیقی و یکانی در ساخت ترانه و آهنگ و تنظیم آن یاری ام دادند که همه دلنشین بودند، ویدیو موزیک آن را سیروس کردونی و خانم اش طی یک هفته شب و روز ساختند، یعنی من یک هفته آمدم لس آنجلس و برگشتم، باور کنید دلم برای دبی تنگ شده بود اینجا درست فضای قبل از انقلاب تهران را دارد، مردم داخلی می آیند اینجا، نفسی تازه می کنند، به آرامش می رسند و بر می گردند.

دورادور در جریان سفرهایت به اروپا و دیگر نقاط هستیم.
من گاه به گاه برای اجرای کنسرت به اروپا می روم، اخیرا در لندن برنامه داشتم، همین روزها به کانادا می روم فقط مشکل من، وقت است چون باید طبق قرارداد هر شب در اینجا روی صحنه باشم.

از همان دور که به لس آنجلس و ایران نگاه می کنی، اوضاع هنر را چگونه می بینی؟
یک اتفاقاتی دارد می افتد، در لس آنجلس بعضی ها شیوه ساختن آثار و خواندن شان بسیار خوب است، در ایران تازه نفس های مستعد و هنرمندی به میدان آمده اند. بعضی ها بدون سواد دانش موسیقی هم کارهایی می کنند، در چارچوب درست نمی خوانند. ولی در مجموع هم درایران و هم در خارج بعضی خوانندگان بسیار زیبا می خوانند. من کار احسان خواجه امیری را دوست دارم جوان با سواد، خوش صدا و تعلیم دیده ای است من البته از لس آنجلس انتظار بیشتری دارم، چون دیگر سانسور و محدودیت وجود ندارد. روزگاری در ایران دیروز و حتی امروز، بهره از بعضی کلمات و جملات مثل امید، شب، صبح سپید مورد سانسور بود ولی حالا که دست شاعر و آهنگساز باز است باید آثاری با استحکام و مفهوم و معنای خوب ارائه شود.
من چند روزی است کارهای تازه فرامرز اصلانی را گوش می دهم بسیار روان و قشنگ و دلنشین هستند من این نوع کارها را دوست دارم.

عارف

چرا کنسرت های مختلف خوانندگانی که به دبی می آیند از آن استقبال همیشگی برخوردار نیستند؟
مهم ترین اصل گران بودن دلار است، درست 3 تا 4 برابر شده، خود به خود مردم کمتری به دبی می آیند و آن استقبال سابق وجود ندارد.

آیا این خوانندگان از عارف به عنوان یک پیشکسوت دعوت می کنند که به کنسرت هایشان بروی؟
گوگوش عزیز، همیشه مرا دعوت می کند، سیاوش قمیشی عزیز، مرتضی عزیز، شماعی زاده عزیز و داود بهبودی وقتی می آیند دیدارهایی با هم داریم. زنده یاد طوفان هر بار می آمد، با هم نشستی داشتیم ولی تنها کسی که همیشه مرا به کنسرت هایش دعوت می کند، گوگوش است البته یک بار هم ابی لطف کرده و با یک سبد گل بزرگ به دیدارم آمد.

چه حسی داری وقتی خودت را با چنین فاصله اندکی با سرزمین خود می بینی؟
یک روز به خودم گفتم من باید نزدیک ایران باشم، آمدم دبی و با محبت و عشقی که از هموطنانم دیدم ماندنی شدم، در اینجا شانس دیدار بسیاری از هموطنانم را دارم، شانس دیدار مرتب خانواده و دوستان را دارم، من که هنوز امکان رفتن به ایران را ندارم، زمانی می روم که احترام هنرمند را به راستی داشته باشند وگرنه من و همکارانم گناهمان فقط خواندن بوده است. من از میان مردم آمده ام و خوشحالم که این روزها هم در میان آنها هستم.

می دانم از دست رفتن ویگن و منوچهر سخایی، خیلی سبب اندوه ات شد.
هنوز باورم نمی شود، ویگن مثل یک کوه استوار سالم بود خیلی غصه خوردم، بعد منوچهر عزیز رفت، این ها سلاطین موسیقی پاپ ایران بودند، یک بار ما هر سه در لندن با همت آریس یک کنسرت مشترک داشتیم، سالن از جمعیت جای سوزن انداختن نبود آن کنسرت به عنوان یک خاطره ماندنی در ذهن من جای گرفت.

اگر به عنوان خواننده ای که بیش از 50 سال است می خواند در 74 سالگی هنوز پر قدرت می خواند، به خوانندگان جوان توصیه ای بکنید چه خواهد بود؟
فقط صدا و داشتن نفس کافی، در این سن و سال آسان نیست، ولی به نظر من ورزش بهترین وسیله است دویدن و فوتبال. من این روزها در دبی با تیم فوتبال بازی می کنم ما در اینجا 3 تا تیم داریم سه روز در هفته بازی می کنیم همین ها به من کمک زیادی می کنند، فوتبالیست های نامدار داخل ایران هم با من همراه می شوند، یا به تشویق ما می آیند، علی کریمی کفش هایش را امضا کرد و به من داد، آرش پرهامی، مسعود شجاعی که با اهدای تی شرت، لباس، کفش و انتقال تجربیات خود به ما انرژی می دهند حشمت مهاجرانی و ابوالفضل جلالی اینجا هستند و به ما کمک می کنند.

شنیدیم آلبوم هایی در دست تهیه داری؟
من یکی از اقداماتم، جمع آوری آهنگ های قدیمی مربوط به قبل از انقلاب است، که حدود 54 آهنگ است، در 5 سی دی جای دادم و آنها را به عنوان هدیه ای از صمیم قلب به مردمی که از ایران می آیند می دهم.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

سلام عارف جان , خوشحال هستم که شما رو شاداب و سالم و ورزشکار میبینم. همیشه مجذوب صدای و شخصیت زیبایت بوده ام. هیچکس حتی نتوانسته صدایت رو تقلید کنه. آهنگهای جدیدت بسیار زیبا هستند. برایت آرزوی سلامتی و شادابی هر چه بیشتر رو دارم. آفتاب عمرم رو به غروب است و هنوز نتوانستم ببینمت. شاید روزی به دبی بیایم. دوستت دارم. لطفا یک جمله برایم بنویس. داوود

matabrizi@yahoo.com - علی تبریزی گفت...

با سلام و تشکر از شما برای انجام این مصاحبه باعارف عزیز،

من یکی از مریدان، دوستداران و طرفداران دیرینه عارف عزیز و گرامی هستم. همیشه و در هر کجا به ترانه های قدیمی او که هیچگاه از من جدا نخواهند شد و بخشی از زندگی ام میباشند گوش فرا میدهم و از شنیدنشان واقعا لذت میبرم، از دوران خرد سالی تا کنون که ۴۸ ساله هستم با او بوده ام و آهنگهای زیبایش را وقت و بی وقت زیر لب زمزمه میکنم و اکثر آنها را از بر هستم، یکی از آرزوهایم دیدن او و صحبت با این هنرمند ارزشمند و اسطوره موسیقی ایران از نزدیک است.
من هم اکنون ساکن آمریکا هستم ولی مجموعه ای از ترانه های قدیمی او را همچون: گلوبند فیروزه، با نام تو، رشته گوهر، رقص در مهتاب، چهره ناز، شبهای سرد زمستان، عشق من خدای من، شبهای تاریک، بی تو فردایی ندارم، قلب چوبی، دریاچه نور، ماندم تنها، قصه نارنج طلا و و و که خیلی از عزیزان شاید آنها را حتی نشنیده باشند با خود به همراه دارم. من این آهنگها را از روی صفحات گرامافون قدیمی برادرم، روی CD ضبط نموده ام و همیشه از او به خاطر تهیه آنها متشکرم. این ترانه ها به منزله گنجینه ای نفیس میباشند که به نظر من هرگز نمیتوان بر آنها قیمتی گذاشت، بخصوص ترانه هایی که با همت و همکاری پرویزوکیلی، پرویزمقصدی، واروژان و حسن لشکری خلق شده اند و با صدای ماندگار عارف جاودانه گردیدند. از دست اندر کاران محترم مجله قدیمی ها صمیمانه سپاسگزارم که مجددا از این استاد گرانقدر یاد نمودند.
از آقای عارف گرامی هم خواهشمندم چنانچه این مطلب را از نظر میگذرانند برای من که یکی از هواداران قدیمی شان هستم، سطوری به عنوان یادبود نوشته و نیز یکی از عکسهای قدیمی خود را برای من امضاء نموده و به آدرس ایمیل من که در اختیار مجله قدیمی ها و احتمالا در بالای همین صفحه ثبت میباشد، ارسال نمایند. قبلا نیز این درخواست را از طریق فایل ایشان در فیس بوک مطرح نمودم که متاسفانه به آن توجهی نشده است. اگر به دوبی سفری داشته باشم حتما به دیدار ایشان خواهم رفت. همچنین از ایشان برای تهیه ترانه های دهه ۴۰ و ۵۰ و عرضه آن به بازار که موجب نهایت خشنودی امثال من خواهد شد، سپاسگزاری نموده و خواهش میکنم ما را در جریان چگونگی تهیه آن قرار دهند.
عارف جان از خدای مهربان سلامتی و طول عمر شما را خواستارم و امیدوارم همچون صدای گرم و زیبا و ترانه های جاودانه ات، تا ابد پاینده باشی.

با احترام،
علی تبریزی