رادیو زمانه - فیروزه رمضان زاده: علی هاتفی که
او را با نام هنری «هاتف» می شناسیم، ترانه سرا، آهنگساز و خواننده ایرانی، زاده ۱۳۴۰ در شهر تهران است.
هاتف از هنرستان «مبتکر» دیپلمش را گرفت و سپس
خدمت سربازی اش را در دوران جنگ و در جبهه های آبادان و اهواز سپری کرد. خودش می گوید
به عنوان یک سرباز در خط مقدم جبهه، وظیفه نقل و انتقال مهمات را بر عهده داشته است.
او پس از پایان خدمت سربازی برای ادامه تحصیل به آمریکا رفت و در رشته مهندسی ساختمان
از دانشگاه ایالتی نوتریج فارغ التخصیل شد. هاتف که از رادیو ایران پیشینه خوانندگی
را در کارنامه هنری اش دارد، از سال ١٩٨۴ در بین خوانندگان ایرانی ساکن لس آنجلس مطرح
شده است. هاتف، هنگامی که تنها ۱۵ سال داشت، ترانه «الله الله تو پناهی بر ضعیفان یا
الله» سروده مسعود هوشمند را در همان روزهای نخست پیروزی انقلاب بهمن ۵۷ اجرا کرد.
به مناسبت انتشار آخرین موزیک ویدئوی این هنرمند با عنوان «سفر» (مسافر) با وی گفت
و گویی انجام دادیم.
به نظر می رسد موضوع و داستان موزیک ویدئوی «سفر»
به دو جوان تنها، سرگردان و سرگشته می پردازد که در کلانشهری در آمریکا یکدیگر را پیدا
کرده اند و هر یک از آنها در جست وجوی گمشده خودش است. شما در مقام کارگردان، این موزیک
ویدئو را بر چه اساسی طراحی و تهیه کردید؟
ترانه «سفر» بخشی از فیلم بلندی است به نام «مسافر»
که داستان آن از چند سال پیش ذهن مرا با خود درگیر کرده بود. با توجه به اینکه از سال
های گذشته علاقه بسیاری به کار تصویر و ویدئو داشتم تصمیم گرفتم از تجربه ساخت موزیک
ویدئو استفاده کنم و این فیلم را به پایان برسانم. وقتی ترانه «سفر» را نوشتم ناخواسته
جرقه تهیه این فیلم نیز در ذهنم زده شد.
آیا قرار است این فیلم در جایی به نمایش عموم گذاشته
شود؟
بله، اتفاقاً برای شروع، در یازدهم ماه سپتامبر
قرار است این فیلم در در بخش سینمای جهان جشنواره فیلم های مستقل در لندن به نمایش
گذاشته شود. این فیلم که موضوع آن مهاجرت است و ازدواج های از راه دور، به زندگی آن
دسته از مردان ایرانی می پردازد که بعد از سال ها زندگی در آمریکا قصد دارند در ایران
همسرشان را انتخاب کنند. مریم شخصیت اول فیلم به دنبال همسر ناپدیدشده اش به فرودگاه
لوس آنجلس وارد می شود. امیر که «سی تی زن» آمریکاست، پس از سال ها به ایران سفر می
کند و با مریم در ایران آشنا می شود و پس از مدت کوتاهی با او ازدواج می کند. امیر
یکی دو ماه بعد از بازگشت به آمریکا با مریم مکاتبه داشته، اما کم کم این ارتباطات
کم رنگ می شود. مریم دستخوش نگرانی های خانواده سنتی خود می شود و تلاش می کند بعد
از نامه نگاری های ۱۱ ماهه دلیل بی توجهی های امیر را پیدا کند. برای همین هم به آمریکا
سفر می کند و در فرودگاه با یک راننده ایرانی به نام علی آشنا می شود. مریم از علی
درخواست می کند تا در جست وجوی همسرش به او کمک کند و داستان از اینجا به بعد کم کم
به اوج می رسد.
مراحل ساخت فیلم و انتخاب بازیگران این فیلم چگونه
انجام شد؟
خانم مرجان وایقان که در ایران به دنیا آمده و
از هفت هشت سالگی به آمریکا مهاجرت کرده در نقش بازیگر نقش اول این فیلم به ایفای نقش
پرداخت. در ابتدا، خود مرجان تصور نمی کرد که از عهده این نقش برآید اما پس از آشنایی
با داستان زندگی مریم به شدت به ادامه و همکاری با عوامل ساخت این فیلم علاقمند شد.
فیلم در یک فرایند ۱۸ ماهه تهیه و تولید شد. در ماه های اول، روند تولید فیلم طولانی
بود چرا که مجبور بودیم به خاطر اینکه اجاره وسایل فیلم برداری در روزهای آخر هفته
ارزان تر بود، فیلم برداری فیلم را در روزهای پایانی هفته به انجام برسانیم اما پس
از چند ماه و با کمک سایر عوامل فیلم به ویژه خانم وایقان، موفق به تهیه لوازم فیلم
برداری شدیم و روند تهیه و تولید فیلم به سرعت پیش رفت. به طوری که هر هفته، سه تا
چهار روز برای فیلم وقت می گذاشتیم.
در سال های اخیر به جز تعداد انگشت شماری از هنرمندان
ایرانی در لوس آنجلس که از سال های ۱۳۶۰ تاکنون ترانه های معترض را به مخاطبان عرضه
کردند بیشتر شاهد حضور آثار شاد برای مهمانی ها و عروسی ها بودیم که به قول اسفندیار
منفرزاده جزو ترانه های «کله پاچه ای» به شمار می روند. چرا به جز تعداد انگشت شماری
از آثار اعتراضی در سال های اخیر، چهره معترض آثار خوانندگان ایرانی ساکن خارج ایران
تا حد محسوسی کم رنگ شده است؟
ببینید، به نظر من، مخاطبان داخل ایران تغییر کرده
اند. فکر می کنم داخل ایران، صداهای معترض خودشان را پیگیری می کنند. شاید کلام اعتراضی
ما برای آنها غریبه است چرا که ما سال هاست در ایران زندگی نمی کنیم. در کوچه پس کوچه
ها و خیابان های ایران گذر نمی کنیم و از همه مهم تر از روند سیاسی و از مشکلات زندگی
مردم دور افتاده ایم. از سوی دیگر، زبان مخاطب ما هم تغییر کرده است.
ترانه سراهای ما هنوز با همان سبک
و سیاقی ترانه سرایی می کنند که قبلاً ترانه سرایی می کردند. به عبارت دیگر، وقتی بعد
از ۳۰ سال از جامعه ایران دور باشید و در بین تک تک آحاد این جامعه نباشید طبیعی است
که زبان ترانه نیز برای گوش جوان امروز ساکن ایران غریبه می شود. نمی دانم شاید باید
به آنها حق بدهیم. این روند، روند طبیعی خود را طی کرده و زبان ترانه اعتراض نیز عوض
شده است. جوانان، امروزه بیشتر با ترانه سرایان داخل ایران ارتباط می گیرند. به نظرم،
نگاه ما از آن سوی اقیانوس نمی تواند نگاهی دقیق و ملموس باشد. شاید نزدیک باشد اما
صد در صد برخاسته از دل جامعه ایران نیست. بگذارید مثالی برایتان بزنم. آهنگ «خرداد»
را یکی دو ماه پیش اجرا کردم. یکی از جوانان از ایران به خاطر این ترانه با من تماس
گرفت و با اشاره به کارهای سیاسی من گفت: «ما که خوشحال بودیم از شرایط سیاسی جامعه،
روحانی در حال انتخاب شدن است چرا شما به آقای روحانی فرصت ندادید؟» من در پاسخ به
این جوان برایش نوشتم «بله شما در داخل یک چیزی می بینید، ما از بیرون چیز دیگری می
بینیم. نگاه ما متفاوت است داخل شرایطش هنوز محدود است.» فکر می کنیم رئیس جمهور جدید
حسن روحانی تا حدی قدرت مانور دارد. آن جوان ساکن ایران معتقد بود که شرایط خوبی در
ایران حاکم است و باید به حسن روحانی فرصت داد. به نظر من اگر نسل جوان به دنبال خواننده
معترض است باید این خواننده خودجوش و برخاسته از داخل جامعه ایران باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر