این روزها در جامعه امریکایی، در رسانه های
معتبر بین المللی، یا با شهره آغداشلو چهره بین المللی سینما و تلویزیون گفتگو می
کنند و یا درباره کتاب او می نویسند و نقد می کنند.
همین نام او را در همه محافل، مجالس و رسانه
ها مطرح ساخته است. شهره که به خاطر کاندیدا شدن برای اسکار و برنده جایزه امی و
چند جایزه بزرگ دیگر، چند سالی است در رسانه های امریکایی مورد توجه و بحث است،
ضمن اینکه مورد احترام و علاقه بازیگران و کارگردانان نامی هالیوود بوده، بازی های
درخشان او در عرصه سینما و تلویزیون نیز زیر ذره بین منتقدان قرار دارد.
شهره با وجود دستیابی به چنین موقعیت ممتازی،
همچنان فروتن، مهربان و مردم دوست باقی مانده است، این روزها مرتب در حال پرواز به
ایالات مختلف امریکا برای مصاحبه های پر سر و صداست، در بازگشت به لس آنجلس هم
لحظه ای آرام ندارد و حداقل در روز در دو سه روزنامه، مجله، رادیو و تلویزیون حضور
می یابد و جالب اینکه احساس خستگی نمی کند.
گفتگوی اختصاصی مجله جوانان با شهره آغداشلو:
از شهره می پرسم چه شد تصمیم گرفتی این کتاب
را بنویسی؟
می گوید: هشت سال پیش وقتی در یک سریال
تلویزیونی در بالتیمور Baltimore
مشغول کار بودم. با خودم فکر کردم شاید وقت آن رسیده باشد که خاطراتم را بنویسم،
درحدود 30 صفحه ای را نوشته بودم که کار به پایان رسید و به لوس آنجلس برگشتم.
یک سال بعد دوباره شروع به نوشتن کردم، اما هر
بار ازخودم سئوال می کردم چه کسی مایل است درباره زندگی من بداند، فرق من با
دیگران چیست؟ تا اینکه بعد از چند سال کار در هالیوود متوجه شدم که امریکایی ها
خیلی کم درباره ما می دانند، در واقع با آنهائی که معاشرت و کار می کردم، یا محمد
مصدق را به خوبی می شناختند و یا احمدی نژاد را و من ناگهان متوجه شدم که تمام
سالیان دراز میان هر دو حکومت نه تنها از یاد ما رفته است بلکه از یاد میزبان ما
هم رفته است. منظورم دوران سلطنت شاه و نسل من که در آن دوران بزرگ شد و پرورش
یافت. اینجا بودکه متوجه شدم خاطرات من می تواند برگی از دفتر تاریخ باشد که زندگی
مرا هم در بر می گیرد.
کتاب چه تاثیری در جامعه امریکایی داشته است؟
استقبال از کتاب فوق العاده بوده و نقدهای
خوبی از روزنامه ها و مجلات معتبر امریکایی دریافت کرده است. مصاحبه های تلویزیونی
و رادیویی زیادی در نیویورک و واشینگتن DC انجام داده ام که بیشترشان در Youtube قابل ملاحظه هستند و با روشنفکران آمریکایی مثل Diana Rhem در رادیو ملی امریکا D.P.R به گفتگو نشستم که هرکدام به تنهایی می تواند به کتابی تبدیل می شود.
جالب است بدانیم که امریکایی ها چقدر کم راجع به ما میدانند و تقصیری هم ندارند،
چون ما در دادن اطلاعات به جامعه میزبان کوتاهی کرده ایم.
در سی و سه سال گذشته تا توانسته ایم به دور
هم گرد آمده ایم و به زبان شیرین فارسی همدیگر را مطلع کرده ایم. اما متاسفانه
کمتر به زبان انگلیسی که زبان فرزندان و زبان جامعه میزبان است برنامه های فرهنگی
داشته ایم. در ادبیات معاصر امروز غرب جای خالی بیش از 3 دهه تاریخ مدرن ایران به
راحتی به چشم می خورد.
بازتاب کتاب ومصاحبه ها در رسانه های امریکایی
چگونه است؟
بازتاب کتاب در رسانه های امریکایی بسیار وسیع
و گسترده و برای من بسیار جالب و آموزنده بوده است. هر کدام از رسانه ها، با در
نظر گرفتن برنامه های متفاوت گفتاری و نوشتاری اشان از جوانب مختلف کتاب را مورد
بررسی قرار داده اند، بعضی ها بیشتر علاقمند به بخش های فرهنگی، اجتماعی و انسانی
آن هستند و بعضی ها به شدت علاقمند به هر گفتگو درباره وقایع سیاسی کتاب هستند، در
مجموع می توانم بگویم که امریکایی ها خیلی بیشتر از آنچه که فکر میکردم علاقه به
شناخت ایرانیان دارند.
من سعی کرده ام در کتابم با بیان قصه های مادر
بزرگ، خانه وخانواده و شرح ارتباطات خانوادگی در یک جامعه سنتی، اما در حال پیشرفت
را به تصویر بکشم، تا خواننده کتاب بتواند و قادر باشد که تصویرآن را ببیند و
فرهنگ ما را لمس کند.
آنچه در کتاب شما خوانده ایم، چنان گرم،
پرهیجان و پرحادثه است که براحتی می تواند یک فیلم بزرگ سینمایی برای هر سلیقه ای
باشد، در این مورد هیچ پیشنهادی به شما رسیده است؟
در این مورد چند پیشنهاد داشته ام، اما ترجیح
می دهم فعلاً صبر کنم و ببینم شاید خودم بتوانم کتاب را به صورت فیلم در بیارم. اشکال
فروش حق کتاب برای فیلم، این است که آنوقت همه حق و حقوق خودم را در ساختن اش از
دست می دهم و آن کس و یا آن استودیو که حق فیلم را از کتاب بدست آورد می تواند هر
کاری دلش خواست با کتاب انجام بدهد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر