۱۳۹۲ اردیبهشت ۱۰, سه‌شنبه

حسن رضایی: تقدیر این بود که شبیه اسکورسیزی شوم


یک بار رفته بودم شمال و هوس کردم تنی به آب بزنم، همین که مایو پوشیدم و داخل آب رفتم، دیدم چند تا جوان آمدند و شروع کردند به عکس گرفتن با من! فرار کردم و رفتم داخل ماشین، آمدند دور ماشین و گفتند پیاده شوید و با هم عکس بگیریم!

به گزارش شبکه ایران، حسن رضایی بازیگر پیشکسوت سینما که فیلم ماندگار «شبح کژدم» را در کارنامه کاری خود دارد در گفت و گویی با جام جم خاطرات جالب تعریف کرده است که بخش های برگزیده را در ادامه می خوانید:

تقدیر عجیب من در سینما است که حالا شبیه اسکورسیزی شده ام!
(شباهت به مارتین اسکورسیزی) خیلی از دوستان و اطرافیان هم همین را می گویند. این شاید از تقدیر عجیب من در سینما باشد که حالا شبیه اسکورسیزی شده ام! این چیزی نیست که به عمد اتفاق افتاده باشد، البته ترجیح می دهم همیشه شبیه خودم باشم نه شخص دیگر.

مربی کشتی کچ بودم
خیلی از آنها (همدوره ای ها) فوت کردند مثل یدی، فیروز، رضا بیک ایمانوردی. آن زمان من مربی کشتی کچ بودم و اولین بدلی هم که کار کردم برای آقای رضا صفایی بود که قرار بود آقای صارمی از کوه بیفتد. به من گفتند هیچ کس نمی تواند این حرکت را انجام دهد، اما من گفتم کاری ندارد و آن اولین بدلی بود که جای فرد دیگری کار کردم و بعد از آن هم برای دیگران انجام ندادم.

برق رفت و بین زمین و آسمان گیر کردم
خطرناک ترین تجربه ای که دارم، در فیلم کژدم بود. از تله کابین توچال و فاصله شش متری قرار بود به زمین بپرم. ناگهان برق رفت و بین زمین و آسمان گیر کردم؛ البته بسختی این کار را انجام دادم و فیلمبرداری شد و در نهایت آقای کیانوش عیاری و دستیارش آقای مسعود بهنام مرا بالا کشیدند.


حسن رضایی

بدون تکیه گاه ناگهان از جایم جهش می کنم
فن مخصوصی که من از آن در بسیاری از فیلم ها استفاده کرده ام و ندیده ام شخص دیگری آن را بلد باشد، این است که می توانم بدون استفاده از دست، پا یا حتی تکیه گاه ناگهان از جایم جهش کنم. در ژیمناستیک به این فن اسکلوپکا گفته می شود.

با یک درخت تصادف شدیدی کردم
بدترین اتفاق سر صحنه فیلم «دو نیمه سیب» در سال 1369 بود که تصادف شدیدی کردم و در بیمارستان بستری شدم. یکی از عوامل فیلم داخل استخر خالی افتاد و لگنش شکست. من و آقای عیاری او را به بیمارستان بردیم، چند روز گرفتار مداوای این دوست عزیز بودیم. بعد از دو شب بی خوابی در حالی که خیلی خسته بودم، داشتم به سمت دفتر می رفتم که از شدت خستگی پشت فرمان خوابم برد و با یک درخت تصادف شدیدی کردم و بیهوش شدم و کسانی که ماشینم را بعد از تصادف دیده بودند، باور نمی کردند که زنده مانده باشم.

عیاری مدرسه می رفتند و فردای آن شب هم امتحان داشتند
قبل از انقلاب من در اهواز فیلمی به نام «صخره سیاه» را بازی می کردم و آقای عیاری بعدها به من گفت که یک شب تا صبح بالای سر فیلمبرداری نشست تا بازی من را ببیند و همان موقع آقای عیاری مدرسه می رفتند و فردای آن شب هم امتحان داشتند. روزی که من را دیدند این خاطرات را برای من تعریف کردند و گفتند که مرا برای فیلمی که می خواستند بعدها بسازند درنظر گرفته بودند.

لوطی ترین هنرپیشه سینمای ایران
در زمان گذشته بیشتر بودند مثل محمدعلی فردین، بهروز وثوقی و.. ولی حالا لوطی کم پیدا می شود، همه ما چند شخصیتی شده ایم!

خانم مرضیه برومند را خیلی قبول دارم
کارگردان محبوبم اول آقای عیاری است، بعد آقای تقوایی. البته با مسعود کیمیایی هم محله ای بودیم، اما هیچ وقت پیش نیامد که با هم کار کنیم؛ البته من میان کارگردانان خانم، خانم مرضیه برومند را خیلی قبول دارم و در فیلم بسیار زیبای «الو الو من جوجوام » هم با ایشان همکاری کردم.

هیچ نظری موجود نیست: