«به خبرنگاران
بگو هنوز زنده ام»، «تمام زندگی ام را مدیون همسرم هستم»، «عشق به کار مهم ترین رمز
موفقیت است»، «اتللو» بهترین رُلی بود که خواندم.
این جملات بخشی
از صحبت های پرویز بهرام صدای ماندگار کشورمان است که در دیداری با خبرنگار و عکاس
ایسنا در قالب درددل بیان شد.
طبقه دوم یک ساختمان
مسکونی، خانه پرویز بهرام است که همسرش زودتر از رسیدن ما به طبقه دوم در را باز کرده
و به استقبالمان آمده است.
وقتی داخل خانه
می شویم خبری از پرویز بهرام نیست، بعد از چند دقیقه همسرش از عکاسمان می خواهد تا
به کمک آقای بهرام برود و او را از تختش بلند کند و به سالن پذیرایی هدایت کند.
چهره او همانند صدایش دوست داشتنی و جذاب است. زمانی که
ما را می بیند چشمانش از خوشحالی برق می زند و مدام می گوید: زحمت کشیده اید، خیلی
خوشحال شدم. خودتان گُل هستید، برای چه گُل آورده اید؟
نفس نفس زنان
می نشیند. وقتی از حال عمومی اش می پرسیم با لبخند مهربانی پاسخ می دهد: خدا را شکر
بهتر هستم. این روزها فقط استراحت می کنم.
او سپس خاطرنشان
می کند: این دیدار خیلی برایم مهم و با ارزش است.
پرویز بهرام صدای
ماندگار دوبله که این روزها در بستر بیماری به سر می برد، ساکت و آرام نشسته و بیشتر
شنونده است تا گوینده؛ تمام فکر و ذکرش این است که پایش از پتوی آبی رنگ چهارخانه اش
بیرون نیاید که مبادا سردش شود.
او کم حرف می
زند و بیشتر با نگاه مهربانش ما را همراهی می کند. وقتی متوجه می شود که خبرنگاران
مدام به صورت تلفنی از حال او باخبر می شوند با خنده به همسرش می گوید: تیمسار، بگو
هنوز زنده ام.
دوبلور «دِرِک»
(شخصیت یک سریال پلیسی محبوب در دهه 70) که این روزها خیلی آرام شده است، همسرش را
تیمسار صدا می زند و وقتی دلیلش را از او می پرسیم با خنده پاسخ می دهد: من گروه بان
هستم، من به او درجه داده ام.
اولین سوالی که
از او می پرسیم درباره صداپیشگی اش در «درک» است.
وقتی از او می
پرسیم آقای بهرام «درک» یادتان هست، چه خاطراتی از «درک» دارید؟ می گوید: «درک» را
یادم نیست، سپس معذرت خواهی می کند و می گوید ببخشید که چیزی یادم نمانده و حتی خاطراتش
را هم به یاد نمی آورم. راستش خاطرات زیادی از دوبله دارم ولی هیچ کدام یادم نیست.
وی سپس می گوید:
خیلی عذر می خواهم که چیزی یادم نمانده، مرا ببخشید...؛ با شنیدن این حرفها دلمان می
گیرد از اینکه این پرویز بهرام بود که «درک» را محبوب کرد اما حالا...؛ او با لبخند
آرامی غم را از ما می گیرد و با چشمان مهربانش ما را به ادامه گفت و گو دلگرم می کند.
ایران شاداب همسر
پرویز بهرام سپس آرام می گوید: حدود دو سه ماه است که بیشتر کارهایش را به فراموشی
سپرده است.
او می گوید: وقتی
بهرام تازه از بیمارستان مرخص شده بود اصلا غذا نمی خورد و افسرده شده بود. نازش را
می کشیدم، قربان صدقه اش می رفتم و مدام به او می گفتم تو گُل پسر من هستی.
حواسمان به صحبت
های همسر این دوبلور پیشکسوت است که بهرام با صدایی آرام می گوید: می شود برگه هایتان
را ببینم؟ وقتی سربرگ های ایسنا را می بیند، لبخند می زند و می گوید: ان شاءالله همیشه
موفق باشید.
وقتی از این هنرمند
پیشکسوت می پرسیم بهترین رُلی که طی این سال ها بیان کرده، چیست؟ با خوشحالی می گوید:
«اتللو»، «جاده ابریشم» و «مسلمانان» (گویا از سوال خوشش آمد).
او در عین حال
ادامه می دهد: البته همه رُل هایم را دوست داشتم و برایم لذت بخش بوده اند؛ چراکه معتقدم
رُلی که می گوییم مثل بچه هایمان می ماند و باید آن را دوست داشته باشیم.
وقتی به او می
گوییم آقای بهرام صدایتان همچنان زیباست؛ سرش را پایین می اندازد و آرام می گوید: مرسی.
شاداب همسر این
هنرمند پیشکسوت در بخشی از گفت و گویش به علاقه جوانان به صدای پرویز بهرام اشاره می
کند و می گوید: به یاد دارم 10 سال قبل سرباز جوانی حدود 10 صفحه نامه برای پرویز نوشت
و از عشق و علاقه اش به صدای او گفت و تمام کارهای پرویز را هم در ذهن داشت.
بهرام در حین
گفت و گو، مدام ما را به خوردن چای و شیرینی دعوت می کند و تأکید می کند که از خودتان
پذیرایی کنید.
او درباره توصیه
اش به جوانانی که در دوبله فعالیت دارند، تاکید می کند: جوانان باید عاشق کارشان باشند،
اگر عشق به کار را از دست بدهند، دوبله برایشان مرده است. داشتن صدا در وهله اول در
هنر دوبله مهم است و حرف اول را می زند.
پرویز بهرام که
اکنون 80 سال سن دارد درباره فعالیتش در عرصه هنر می گوید: یک قرن در تلویزیون کار
کردم که در ادامه همسرش با خنده می گوید: پرویز عزیز یک قرن می شود 100 سال؛ تو 80
سال سن داری (با خنده).
وقتی از او می
پرسیم از دوبله های حال حاضر راضی است و چه احساسی به آنها دارد؟ این گونه پاسخ می
دهد: اصلا از دوبله های الان راضی نیستم؛ چراکه نه به لحاظ کیفیت، نه به لحاظ صدا و
نه به لحاظ فیلم های خوب جایگاهی ندارند. زمانی بود که دوبله ایران در دنیا اول بود
و دوران طلایی اش بود اما الان دیگر این طور نیست.
او سپس می گوید:
بزرگترین مشکل دوبله مادی است.
بهرام در بخشی
دیگر از صحبت هایش درباره علاقه اش به تئاتر می گوید: سال ها تئاتر کار کردم و از تئاتر
به دوبله آمدم و هر دو هنر را دوست دارم؛ چراکه هنر دوبله و تئاتر هر دو به یکدیگر
پیوند دارند اما قطعا در دوبله موفق تر بودم.
وقتی از او می
پرسیم این روزها در منزل بیشتر چه کار می کند تا حوصله اش سر نرود؟ می گوید: گاهی فیلم
می بینیم، بیشتر کتاب می خوانم و روزنامه مطالعه می کنم.
در ادامه از او
می پرسیم آقای بهرام بیشتر چه روزنامه ای را ترجیح می دهید؟ بی درنگ می گوید: «ایران»
و وقتی با او شوخی می کنیم و می گوییم چرا ایران؟ چون اسم همسرتان است؟ سرش را پایین
می اندازد، می خندد و هیچ نمی گوید.
بهرام در پاسخ
به اینکه بیشتر چه کتاب هایی مطالعه می کند؟ خاطرنشان می کند: بیشتر کتاب هایم مربوط به ادبیات، هنر و
حقوق است که آنها را مطالعه می کنم.
وی در عین حال
تاکید می کند: حتما از کتابخانه ام عکس بگیرید. من کتابخانه ام را خیلی دوست دارم.
همسر این هنرمند
پیشکسوت که ما را به سمت کتابخانه پرویز بهرام هدایت می کند، درباره علاقه پرویز بهرام
به کتاب و کتاب خوانی می گوید: آن قدر کتاب دارد که حدود سه الی چهار چمدان فقط در
انباری خانه نگه داشته ایم به علاوه اینکه یک کتابخانه بزرگ هم دارد که داخل آن پر
از کتاب های مختلف است.
وی خاطرنشان می
کند: بیشتر وقتش را به خواندن کتاب و روزنامه می گذراند و همیشه روزنامه دستش است.
یک کتابخانه قدیمی
چوبی قهوه ای رنگ که به شکل کمد است و داخل آن پر از کتاب های گوناگون ادبی، حقوقی
و... چیده شده است.
همسرش می گوید:
بهرام دستی هم در حقوق داشته و درس وکالت خوانده است. حتی الان هم وکالت را دوست دارد
و کتاب های مربوط به حقوقش را رها نمی کند.
این دوبلور قدیمی
سپس از علاقه اش به شاعران قدیمی می گوید: اکثر شاعران برجسته کشور مثل اخوان، شاملو،
فریدون مشیری و نصرت رحمانی از دوستان نزدیک من بودند.
بهرام در ادامه
درباره فروغ فرخزاد و همکاری اش با او توضیح می دهد: فروغ شاعر بزرگی بود. به نظرم
بعد از پروین اعتصامی و سیمین بهبهانی، فروغ شاعر بزرگی می تواند باشد. حیف شد که فروغ
زود رفت. با فروغ فرخزاد یک فیلم بازی کردیم اما به دلیل اینکه اواسط فیلم او تصادف
کرد و فوت شد، فیلم نیمه کاره رها شد. شاعران حال حاضر بیشتر بزن دررویی کار می کنند
و به آن معنا شعر ندارند و بیشتر عنوان شاعر را به خود داده اند.
وقتی از او می
پرسیم آقای بهرام درددل تان چیست؟ می گوید: درد دلی ندارم و فقط تنها آرزویم سلامتی
همسرم است؛ چرا که خیلی زحمت مرا به دوش می کشد و بارها به خاطر من با دیگران بحث کرده
است.
در ادامه وقتی
به او می گوییم آقای بهرام شما افتخار ایران هستید. آرام برای مان دست می زند و ما
را تشویق می کند و می گوید: ممنون.
پرویز بهرام یک
دختر، یک پسر و دو نوه دارد. همسرش می گوید: او به فرزندانش خیلی عشق می ورزد و نوه
هایش را بی نهایت دوست دارد. تنها پسرش که آرش نام دارد پیانو می زند و می خواهد آهنگسازی
کند. از نگاه مهربانش مشخص است که چه عشقی به پسر 27 ساله اش می ورزد.
وقتی به او می
گوییم چرا پسرتان را به دوبله نبردید؟ می گوید: سال ها پیش او را به دوبله بردم اما
وقتی دیدم علاقه ای ندارد اصراری برای ماندنش نداشتم.
عکسی بانشاط از
پرویز بهرام در گوشه ای از خانه روی میز است که توجه مان را جلب می کند و وقتی از خودش
سوال می کنیم این عکس برای چه زمانی است؟ می گوید: این عکس برای مشهد است. خیلی این
عکس را دوست دارم.
در بخشی دیگر
از گفت وگو با پرویز بهرام، همسرش با گله از برخی حرف های ناحق می گوید: برای چه می
گویند به فلانی کمک می کنیم، مگر ما نیازمند هستیم که احتیاج یه کمک داشته باشیم؟!
تا زمانی که بزرگان هنر زنده هستند کسی خبر از حال شان نمی گیرد اما همین که سرشان
را زمین می گذارند پشت سر هم برای شان یادبود می گیرند.
او تصریح می کند:
یک روز به یاد دارم چندین سال گذشته آقای بهرام را به مراسمی دعوت کرده بودند که در
آن مراسم یک کارت هدیه 50 هزار تومانی به او داده بودند! که وقتی به خانه برگشت و من
هدیه اش را دیدم، از او پرسیدم چرا گرفتی؟ حتی خودش هم مطلع نبود و اصلا متوجه نشده
بود که داخل پاکت چیست؟ واقعا خجالت نمی کشند با پیشکسوتان این گونه برخورد می کنند؟
من با 50 هزار تومان خرید روزانه ام را انجام می دهم. چه کسی آ ن ها را مجبور می کند
که کارت هدیه بدهند، خوب ندهند تا آبروی خودشان هم نرود.
ایران شاداب در
عین حال ادامه می دهد: زمانی که پرویز در بیمارستان بستری بود به ما گفتند نگران هزینه
های بیمارستان نباشید که من همان موقع به آن ها گفتم هزینه اصلا مهم نیست، بلکه سلامتی
خودش برای مان از همه چیز مهمتر است.
به گفته همسر
پرویز بهرام، تاکنون گویندگان مطرحی چون زهره شکوفنده، منوچهر والی زاده، منوچهر اسماعیلی
و... به دیدن پرویز بهرام آمده اند و از حال این هنرمند باخبر شده اند.
و در آخر وقتی
از پرویز بهرام می پرسیم کدام نقش تان را در دوبله بیشتر دوست دارید که ما همان صدا
را روی گزارش کار کنیم؟ بی درنگ شروع به خواندن رُلی می کند که به گفته خودش در یک
فیلم خوانده است.
«هرگز مپرس این
ناقوس مرگ کیست که به صدا درمی آید/ این ناقوس مرگ توست که به صدا درآمده است.»
ساعت نزدیک هفت
شب است که با پرویز بهرام و همسر مهربانش خداحافظی می کنیم و منزلشان را ترک می کنیم.
گزارش: ایسنا
- فرزانه سبزعلی
۱ نظر:
باآرزوی سلامتی برای این استاد جاودانه وبی مانند هنر دوبله
ارسال یک نظر