۱۳۹۳ شهریور ۱۲, چهارشنبه

لوریس چکناواریان: سیاستگذاران فرهنگی به هنر احترام بیشتری بگذارند

لوریس چکناواریان یکی از هنرمندان شناخته  شده و پیشکسوت در عرصه موسیقی است.

به گزارش آنا، او تاکنون بیش از صد اثر مشتمل بر سمفونی، اپرا، موسیقی مجلسی، کنسرتو برای سازهای پیانو، ویولن، گیتار، ویولن سل و... نوشته و ساخت آهنگ بیش از 50 فیلم را در کارنامه خود ثبت کرده است. با این هنرمند به بهانه تازه ترین کارهایش به گفت وگو نشسته ایم.

شما اخیراً به ساخت سمفونی «جهان  پهلوان تختی» پرداخته اید و این طور که پیش  از این اشاره کرده بودید، قرار بود این سمفونی روز پنجم شهریور که سالروز تولد این پهلوان ماندگار است اجرا شود که این امر میسر نشد. با این  حال، آیا ممکن است شاهد اجرای این اثر تا پایان شهریور باشیم؟
نه، امکان اجرای این سمفونی در شهریور وجود ندارد، زیرا ما در حال حاضر ارکستر بزرگی که بخواهد به اجرای چنین آثاری بپردازد نداریم و تبعاً، برای اجرای این سمفونی باید از ارکستر ارمنستان یا اوکراین استفاده کنم تا قدرت اجرای این سمفونی را داشته باشد. فعلاً هم با این دو ارکستر در حال مذاکره هستیم و امیدوارم بزودی این مذاکره ها به مرحله نهایی برسد. در واقع، حالا که نتوانسته ام این سمفونی را در سالروز تولد این پهلوان اجرا کنم، تصمیم دارم تا در دی که سالروز درگذشت او نیز هست، به اجرای این سمفونی بپردازم. تمام تلاش مان این است که بعد از به نتیجه رسیدن با یک ارکستر نهایی، بتوانیم هرچه زودتر، ضبط این سمفونی را شروع کنیم.

به نظر شما این یک آسیب در موسیقی ما نیست که از داشتن ارکستر بزرگی که قابلیت اجرای چنین آثاری را داشته باشد بی بهره هستیم؟
تبعاً یک آسیب بزرگی فرهنگی است. به ویژه اینکه ویترین هر کشوری، ارکستر آن است. ضمن اینکه باید به این نکته توجه کنیم که ضرورت دارد با دنیا حرف بزنیم، نه اینکه در خودمان محصور باشیم و با خودمان دیالوگ برقرار کنیم. همان طور که تمام دنیا امروز، حرف خود را به زبان فرهنگ می زنند و همان طور که می دانید، زبان فرهنگ بین تمام کشورها یکسان است. در موسیقی نیز، ارکستر و اپرا هستند که می توانند بین ما و کشورهای دیگر وجه اشتراکی تلقی شوند. به  هر حال، امیدوارم که هر چه زودتر چنین ارکستری در داخل ایران نیز راه اندازی شود. خاصه، با قول های مساعدی که آقای رییس جمهور درباره عرصه موسیقی داده اند امید داریم که مشکلاتی از این  دست مرتفع شود تا بتوانیم برای اجرای چنین آثاری از ارکستر ایران استفاده کنیم.


لوریس چکناواریان

به نظر شما، صرف نظر از مسئله کمبود نوازنده حرفه ای که به آن اشاره کردید، اصلی ترین معضلی که سد راه تشکیل ارکسترهای عظیم در داخل ایران شده است چیست؟
بودجه. بودجه و خواست. در واقع، خواست مردم و به خصوص، خواست دولت خیلی در شکل گیری این امر، اهمیت دارد و به نظرم، اگر سیاستگذاران فرهنگی صلاح می دانند باید تمهیداتی بیندیشند تا ما نیز مانند کشورهای دیگر به زبان موسیقی و اصولاً هنر با دنیا حرف بزنیم و ارتباط برقرار کنیم و از همه مهمتر، به تبادل بپردازیم؛ یعنی، همان طور که فوتبالیست و پزشک از خارج می آوریم، نوازنده نیز بیاوریم و بدانیم که این امر می تواند به ارتقای موسیقی ما کمک کند. منتها فقط باید بخواهند. همانطور که اشاره کردم خواست خیلی مهم است.

پس به این نکته که تمام نوازنده ها و اصولاً ترکیب یک ارکستر وطنی باشند اعتقادی ندارید؟
نه، زیرا بر این باورم که هنر، مثل فرش نیست که مربوط به یک کشور خاص باشد. پیش تر هم اشاره کردم، فرهنگ و هنر امروز تبدیل به مقوله های بین المللی در جهان شده اند. به  عنوان  مثال، ارکستر آلمان که در نوع خود بهترین ارکستر است و نوازندگان خوبی دارد، از نوازندگان ملیت های مختلف استفاده می کند. می خواهم بگویم دیگر در این وادی، مرزبندی بی معنی است و آنچه در این زمینه، حائز اهمیت است کیفیت است. چندان  که مخاطب نیز وقتی به دیدن یک کنسرت می آید به کیفیت توجه  می کند نه اینکه چند درصد از نوازندگان این ارکستر ایرانی هستند یا نیستند.

شما فکر می کنید طی سال های گذشته تا امروز ارکسترهای ما، منظورم همان تعداد انگشت شماری که تاکنون فعال بوده اند از شرایط مطلوب و راضی  کننده ای برخوردار بوده اند؟
نه، شاید به این خاطر که ما هیچ وقت ارکستر به آن معنا نداشته ایم.

از نظر شما که سال هاست رهبری ارکسترهای مختلف را برعهده داشته اید و فعالیت تان در این زمینه تنها محدود به کارهای درون  مرزی هم نبوده ارکستر واقعی دارای چه ویژگی هایی است؟
ببینید، خود من همواره بر این باور بوده ام که نوازنده حرفه ای باید در درجه نخست سال ها در این عرصه تحصیل کند تا بتواند رپرتوارهای جهانی را بنوازد. در غیر این صورت، امکان ندارد کسی بتواند در بازده زمانی کوتاهی به این امر مهم دست یابد. 

صرف نظر از نگارش سمفونی تختی، اخیراً اثر تازه ای نوشته اید؟
بله، به  تازگی اپرای خودکشی صادق هدایت را نیز نوشته ام. این اپرا برمبنای خودکشی او نوشته شده است. من، برای نگارش این اپرا از برخی آثار هدایت مانند بوف کور، زنده  به  گور و... الهام گرفتم؛ یعنی به مطالعه این داستان ها پرداختم و براساس آن سناریویی نوشتم و از دل آن یک اپرا استخراج کردم.

این اپرا در چند صحنه نوشته شده است؟
در سه صحنه و به مدت یک ساعت هم اجرا خواهد شد.

هیچ نظری موجود نیست: