موسیقی ما - آرش نصیری: پنج شنبه 8 اسفند خبر آمد که «کنسرت «ایرج» لغو شد!» آنچه
در آن لحظه از ذهنم گذشت این بود که الان خوشحال ترین فرد برای این اتفاق «احسان خواجه
امیری» است!
ما همه فرزندان معنوی «ایرج» بزرگیم، اما «احسان» فرزند واقعی استاد است و غمخوارش؛
بنابراین او خوشحال ترین فرد برای این اتفاقی است که می توانست خوب نباشد، اما خوب
است. «ایرج» استاد بزرگ آواز ایرانی است؛ هنرمندی است که بزرگ دیگر آواز استاد «شجریان»
درباره او می گوید: «ایرج متر و معیار آواز ایرانی است»؛ کسی است که در تاریخ آواز
ما جزو نفرات انگشت شماری است که مثل ایشان نخواهد آمد.
بنابراین - ضمن احترام به بهنام خدارحمی و کامران صفاری فر - هیچ کس در موسیقی
ایران این صلاحیت را ندارد که «ایرج» در کنار او کنسرت بگذارد، چه برسد به بزرگواران
جوانی که نام شان رفت. احتمالاً حتی خود استاد «شجریان» هم به خودش این اجازه را نخواهد
داد که کنسرتی بگذارد و بگوید در کنار ایشان و در حاشیه کنسرتش، استاد «ایرج» هم برنامه
داشته باشد.
از آخرین باری که با «احسان» درباره استاد حرف زدم، نزدیک به 5 سال می گذرد. برای
مجله مرحوم «ایراندخت» با پدر و پسر مصاحبه ی دونفره ای انجام دادیم که خواندنی بود.
احترام «احسان» به پدر - جدای از پدر و فرزندی - استادی و شاگردی هم هست که البته
«ایرج»، نه فقط استادِ «احسان»، که به صورت غیرمستقیم استاد بسیاری از خوانندگان دیگر
هم هست. «احسان» آن روزها هر روز بیشتر اوج می گرفت و مثل الان و همیشه اش، یک هنرمند
جدی و پیگیر بود و مصاحبه ما هم بازتاب خوبی داشت.
به جز آنچه که در آن زمان منتشر شد، صحبت های مفصل دیگری هم با هم داشتیم. از آن
صحبت های حاشیه ای که بین ما رد و بدل شد -بگذریم که به هرحال لطف این بزرگواران بود
که مرا محرم دانسته و وارد بحث خصوصی شان کرده بودند- اما همین اندازه بگویم که «احسان»
موافق کارهای تازه پدر نبود و چقدر سخت است که بخواهی هم احترام نگه داری و هم مخالفت
کنی. او البته کم کم، برای آنکه استاد را نرنجاند،
سعی کرد خودش را از اقدامات و آهنگ های تازه استاد دور نگه دارد، تا مرز احترام و علاقه
شان به هم آسیب نبیند. (این البته تلقی من است و امیدوارم اشتباه نباشد.) استاد با
این وجود راه خود را رفت، با همراهانی که بیشتر از صلاح استاد، صلاح خود را مدنظر داشتند؛
نام هایی که... بگذریم.
البته این شرایط را «احسان» یا «استاد» به وجود نیاوردند. اینها زاییده تصمیم گیری
ها و سهل انگاری های مدیرانی بود که برای استاد راهی جز حضوری این گونه باقی نگذاشته
بودند و حواس شان نبود که شکستن اسطوره ای چون او چه لطمه ای به موسیقی اصیل ایرانی
خواهد زد. استاد کارهایی را منتشر کرد که البته بعضاً شنیدنی هم بودند، اما نه در شأن
و اندازه «ایرج» بزرگ.
و بگذریم از اینکه فرزند خلف «ایرج» بزرگ، نباید خود را کنار می کشید. شاید بهتر
این بود که او خودش در جمع کردن یک گروه حرفه ای اصیل و در شأن استاد به ایشان یاری
می رساند و خود، اسپانسر آلبومش می شد و همه اقدامات لازم را انجام می داد تا استاد
کارهایی در حد خاطره هایی که تاریخ از او به یاد دارد را بخواند. اما مشکل اینجا بود
که او توقع داشت استاد وقتش را مصروف آموزش آواز کند، نه خواندن. این البته با توجه
به سن و سال استاد، توقع بی جایی نبود؛ اما استاد تمام عمر برای مردم و با مردم خوانده
و در سال های اوجِ پختگیِ آوازش از خواندن محروم شده و حالا فرصت مجددی برای خواندن
پیدا کرده بود و می خواست بخواند؛ که «ایرج» بی خواندن، مثل بلبل بی آواز است، حتی
اگر چیزی به 80 سالگی شان نمانده باشد.
و نسل ما فرزندان استاد چه بی نصیبانی بوده ایم که صدای استاد را به صورت زنده
و با حس حضور گرمش نشنیده ایم و لابد همین موضوع باعث شد که کسانی را به این فکر برساند
که از نام باشکوه استاد به نفع خودشان استفاده کنند، با کنسرت «ایرج» که «کنسرت ایرج»
نبود.
مدیران و مسئولان بی توجه به نام استاد، «ایرج» را به این جا کشانده اند، از بس
برای مجوز دادن به این بزرگ سخت گرفته اند و دست دست کرده اند و حالا مدیری آمده که
می داند باید از این نام محافظت کند. او هم فرزند «ایرج» است. موسیقیدان و عاشق موسیقی
است که حالا خوشبختانه رئیس دفتر موسیقی ارشاد است. دکتر پیروز ارجمند می گوید: «مجوزی
که برای این گروه صادر شد، برای کامران صفاری فر به عنوان خواننده و بهنام خدارحمی
به عنوان آهنگساز بود. این گروه اعلام کرد، می خواهد از استاد ایرج در این برنامه تجلیل
کند ولی در عمل تبلیغاتی که از آنها انجام شد، نام «حسین خواجه امیری» را با عنوان
خواننده عنوان کرده بود. در حالی که در درخواست این گروه چنین موردی عنوان نشده بود
و به دلیل این تناقض، کنسرت لغو شد.
بقیه توضیحات درباره استفاده نادرست از نام استاد در تبلیغات و پیامک های تبلیغاتی
است و اینکه گروه های جوان نباید از حسن نظر ما سوءاستفاده کنند. اما باور نگارنده
این است که دکتر «ارجمند» ارجمند بیش از هر چیز به حفاظت از نام بزرگ اسطوره آواز برخاسته
است و این اقدام فرخنده ای است. اقدامی که همه مدیران باید انجام می دادند و انجام
بدهند. در شرایط عادی و آبرومند، استاد می توانست یک کنسرت خوب در تالار وحدت داشته
باشد، با حضور نوازنده ها و آهنگسازانی طراز اول. درست است که دیگر استاد «جلیل شهناز»
نیست، اما آیا می توانید تصور کنید کنسرت مشترک استاد «فرهنگ شریف» با استاد «ایرج»
چه تصویر بی نظیر و خاطره انگیزی خواهد بود؟ حتی اگر آنها با نصف توانایی سال های اوج
شان روی صحنه ظاهر شوند، خاطره شکوه این نام ها روی صحنه تا ابد خواهد ماند.
حالا این ماجرا شکل اجرایی پیدا کرده است، مخصوصاً که «ارجمند» در مورد حضور دوباره
پیشکسوتان موسیقی همچون حسین خواجه امیری در دولت تدبیر و امید می گوید: «تلاش ما این
است که هیچ هنرمندی به خصوص هنرمندان صاحب نام دغدغه اجرا نداشته باشد و همه در امنیت
و آرامش کار خود را انجام دهند. در مورد حضور و اجرای دوباره استاد «ایرج» (حسین خواجه
امیری) که جزو استادان برجسته کشور محسوب می شوند و مورد احترام همه ما هستند نیز باید
روال قانونی دنبال شود. اگر وی بخواهد کنسرتی داشته باشد، باید درخواست خود را به دفتر
ارسال کند تا مورد بررسی قرار گیرد. اما تاکنون درخواستی از سوی این هنرمند برای اجرای
کنسرت ارسال نشده است.
حالا دیگر لابد دوره تازه ای است و هرچند لغو این کنسرت به بهانه های قانونی اتفاق
افتاد، اما حفاظت و صیانت از سرمایه های ملی هنری ما هم مدنظر است. متشکریم آقای «ارجمند»
عزیز. «ایرج» و «ایرج»ها را دریابید تا جایگاه شان تنزل نیابد، هرچند استادی چون ایشان
همیشه و با هر عملی در اوج آواز ایران خواهد بود.
۲ نظر:
عاشق صدای ایرج هستم باور ندارم مادر روزگار دیگر فرزندی چو او بدنیا بیاورد با این صدای زیبا و بی نظیر .او بی همتاست. عمرش دراز باد و در پناه پرودگار مهربان باشد.
اگه هزار سال جلوی خوندن ایرج رو بگیرن باز ایرج از خاطر مردم بیرون رفتنی نیست و فنا ناپذیر باقی میمونه!
ارسال یک نظر