بی بی سی - محمود
خوشنام: درگذشت همایون خرم، ضایعه دیگری است برای جامعه موسیقی ایران که تازه خود را
آماده ساخته تا از زیر بار فشار سی و چهار ساله بیرون آید.
خرم از اندک شمار
هنرمندانی بود که زیر آوار ممنوعیت ها کمر خم نکرد و از پای در نیامد. در هر مورد با
هوشمندی تمام راهی برای بقای موسیقی خود پیدا می کرد. زنان نخوانند؟ باشد، ترانه ها
را می دهیم مردان بخوانند تا صدای خوانندگان اصلی بین زنان را در اذهان زنده نگاه دارند!
شعر و آواز نباشد؟ نباشد، ویولن که هست. می شود تکنوازی کرد. کوتاه کنیم، خرم هیچ گاه
به هیچ دلیلی ویولن و موسیقی را به کناری ننهاد. خودش می گفت عاشق که نمی تواند از
معشوق دست بردارد!
چند سال پیش فرصت
دیدار و گفت و گو با همایون خرم در شهر کلن آلمان پیش آمد. او می گفت همیشه در زندگی
هنری بخت یارش بوده است. گام نهادنش در عرصه موسیقی نیز در تصادف دیدار با خانم فرح
رکنی (یکی از آشنایان خانودگی) پیش آمد. او وقتی ویولن عروسکی را در دست همایون دیده
بود، از مادرش خواسته بود که فرزند را نزد ابوالحسن صبا ببرد. خانه صبا در کوچه بعد
از خانه آنها بود. خرم می گفت این همان سبب سازی مولاناست که آدمی را از حیرت سودائی
می کند. همه امکانات به گونه ای پیش رفت که همایون بتواند از دوازده سالگی نزد صبا
تعلیم بگیرد. چندی بعد باز به تصادف آگهی روزنامه ای را خوانده بود که نوازندگان ویولن
را برای استخدام در رادیو دعوت می کرد. صبا هم وقتی خبر را شنیده بود، او را تشویق
به این کار کرده بود. همایون در آزمون با امتیاز قبول شد و علاوه بر نواختن در ارکستر
تکنوازی را هم بر عهده گرفت...
اتفاق بعدی دیدار
و آشنائی با علیمحمد خادم میثاق موسیقیدان قدیمی بود که از همایون درخواست کرد در ارکستر
او تکنوازی کند... با این اتفاق ها جای پای همایون خرم در رادیو محکم شد و ماندگار
شد تا امروز....
خرم سال ۱۳۳۶
را آغاز کار ترانه سرائی خود می دانست. در آغاز امین الله رشیدی ترانه های او را می
خواند و بعد آشنائی با مرضیه پیش آمد با ترانه «آن چه گذشت». با این ترانه مرضیه به
شهرت رسید. شماری از ترانه های بعدی را هم مرضیه خواند. مثل اشک من هویدا شد، مینای
شکسته، ازمن بگذرید، گمشده، خسته دلان و...کوی بلا کِشان.
مهندس همایون خرم
چندی بعد آشنائی
با پروین پیش آمد که از سوی هنرپیشه معروف تئاتر، توران مهرزاد به خرم معرفی شده بود.
می گوید از آغاز خانم پروین را خیلی پسندیده. نه تنها صدایش را که رفتار و گفتارش را
نیز. او را خواننده موجهی تشخیص داده و پروین یکشبه با ترانه معروف «غوغای ستارگان»،
ره صد ساله رفته است.
نوبت به برنامه
گل ها رسید. داوود پیرنیا روزی از او گله کرد که چرا به گل ها آهنگ نمی دهی. خرم می
گوید در عرض شش، هفت روز «رسوای زمانه» را در گوشه مخالف سه گاه ساخته و بعد دیده که
هیچ صدائی چون صدای الهه از عهده اجرای آن بر نمی آید. این آهنگ خرم راه به گل ها پیدا
کرده و از همان آغاز مهر ماندگاری خورده است. ترانه دیگری از همایون خرم با متن شاعرانه
نمادینی از هوشنگ ابتهاج مایه فخر گل ها شده است که سرگشته نام دارد و دو اجرا پیدا
کرده با صدای حسین قوامی و الهه.
بهار عاشقان
همایون خرم در
مورد مشکلات پس از انقلاب نیز حرف می زد، گرچه آنها را با احتیاط بیان می کرد: اوائل
انقلاب عده ای آمدند به اسم حمایت از موسیقی سنتی و ویولن را به خصوص مورد بی مهری
قرار دادند و به عنوان این که ویولن ساز ملی نیست، از آن استفاده نمی کردند... یک بار
هم آقای قوامی که ترانه سرگشته را خوانده بود به من زنگ زد و ترانه تازه ای خواست.
من پیش از هر چیز با دیوان کبیر مولانا تفال کردم. عجیب بود! این شعر آمد: «آمد بهار
عاشقان/ تا خاکدان بستان شود/ آمد ندای آسمان/ تا مرغ جان پران شود/» خیلی خوشم آمد.
کمی کار کردم و در بیات ترک چیزی درست کردم. غزل دیگری را هم از دیوان بیرون کشیدم
و آن را در مایه همایون ساختم و این هر دو را در یک سی دی منتشر کردم به نام بهار عاشقان.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر